انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

شب قدر


دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

آن شب قدر که این تازه براتم دادند


مرحوم کلینی در کافی از امام باقر (ع) نقل می کند که آن حضرت در جواب معنای آیه «انا انزلناه فی لیلة مبارکة » فرمودند: «آری شب قدر، شبی است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید می شود. شبی که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبی است که خدای تعالی درباره اش فرموده است: «فیها یفرق کل امر حکیم ( دخان, 4) ؛ در آن شب، هر امری با حکمت، معین و ممتاز می گردد». آنگاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثه ای که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر می شود، خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندی که قرار است متولد شود یا اجلی که قرار است فرارسد یا رزقی که قرار است برسد و ....»

 

 

.

.

آری شب قدر شب تقدیر است ، شب سرنوشت و شب آینده. و آیا جز این است که خداوند تعالی فرمود: بخوانید مرا تا شما را اجابت کنم ، پس در این شب ها بسیار خدا را بخوانید و بخواهید . باشد که تقدیر ما از بیراه ها و پرتگاهها و شر و معصیت گذر نکند.

شب قدر ، شب دعا و عرضه خواسته ها بر معبود دو جهان است، شب ارادت و عهد به راستی و درستی، شب تفکر و تعقل ، شب اندیشه های پسندیده ، چرا که گوش شنوا در شب قدر فراوان است ، گوشهایی که خداوند مامور کرده تا نجوای پنهانی بندگان بشنوند و داد بندگان بستانند. یادت باشد که در این شب خداوند از همیشه به تو نزدیک تر است پس بخوان تا...

یادت باشد که حتی اندیشه ناپاک نیز ویرانگر روح است ، ویرانگر سفیدی روح ؛ شاید داستان آن عارف کوه نشین را شنیده باشی که آب در الک کرد و تحفه وار به دوستش داد ، آب به اذن حق در الک مانند اما چون به شهر آمد و صدای دلربایی دلش را لرزاند و اندیشه اش لحظه ای ره گم کرد آب از الکِ آویزان فرو ریخت و ...

 

شب با ارزش و پر قیمت, جهت دیگرى براى معناى "قدر" مى تواند باشد, زیرا در سوره قدر مى خوانیم: "عبادت" در این شب از عبادت در هزار ماه بهتر و با ارزش تر است در فارسى هم مى گوییم: قدر جوانى, قدر سلامت و نعمتى را که در اختیار دارى، بدان.

پس شب قدر شب تفکر در احوال و داشته و نداشته هاست ، شب درک و اهمیت داشته ها ، شب دانستن و شب قدر دانستن .


داد حق عمرى که هر روزى از آن

کس نداند قدر آن را در جهان

آن که غافل بود از کشت و بهار

او چه داند قیمت این روزگار؟

قیمت هر کاله مى دانى که چیست

قیمت خود را ندانى ابلهى است!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد