انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

در زلال شب

گاهی باید کوله بار خاطرات را بر زمین گذاشت و گذشت ؛ هرچند کوله بارت پر از عشق باشد و یا خالی از امید ، توده ای از زندگی باشد و یا ملقمه ای از غم و شادی ها ، بازه ای از عمرت باشد و یا قاچی از مغز جوانی ات  . بهر حال این کوله بار را باید گذاشت ، چشم شست و چشم بست و زیر لب آهسته گفت بدرود ، یادت گرامی ...  


شب ، آنچنان زلال ، که می شد ستاره چید !

دستم به هر ستاره که می خواست می رسید !

نه از فراز بام ،

که از پای بوته ها

می شد ترا درآینه ی هر ستاره دید !

  

ادامه مطلب ...

روزه ، رمضان


ای اهل ایمان ! یاری جویید از صبر و از نماز، همانا که خداوند با صابران همراه است (بقره: ١٥٣(

بیشتر مردمان از نماز و روزه یاری نمی طلبند و بهره ای نمی گیرند بلکه آن را به صورت یک عادت و سنت به جای می آورند و به بردن ثوابی و انجام فریضه ای دل خوش دارند، اما نماز می تواند کشتی عظیمی گردد که شخص را در دریای زندگی در وسط جامعه از طوفانها و گردابها حفظ کند، و روزه می تواند شخص را بر نفس خویش توانا کند، زیرا وقتی نفس موقتاً به فرمان الهی از حلال پرهیز می کند قوّت پرهیز در او افزون می شود تا در مواجهه با حرام آن قدرت را به کار گیرد.

دیگر آنکه شخص با این پرهیز قدر نعمتها را بیشتر خواهد دانست و هنگام برخورداری لذت بیشتر خواهد برد.

سوم آنکه با محرومان و مسکینان هم درد می شود و تجربه گرسنگی و محرومیت بر آگاهی و توسعۀ وجودی شخص مؤثر است.

چهارم اینکه اگر از بیش از یک میلیارد مسلمان تنها دویست میلیون نفر در ماه رمضان روزۀ واقعی گیرند بدین معنی که یک وعده غذای خود را بکاهند، 

ادامه مطلب ...

«منکران»


منکران آن ساعت دو دسته‌اند: یکی اندیشمندانی که سیر مطالعاتشان ایشان را به قبول جاودانگی روح و وجود عالمی دیگر که در آن پاداش و جزایی باشد هدایت نکرده است و اینان غالباً اگر اقرار به وجود آن عالم ندارند انکار قطعی نیز نمی‌کنند زیرا می‌دانند که انکار، علمی گسترده و عظیم می‌طلبد.

 پس این مساله را به تعبیر ابن سینا در «بقعه امکان» می‌نهند و غربیان ایشان را agnostic می‌خوانند. این گروه ، ای بسا مردمی پاکدل و نیکوکار و مخلص باشند که یتیم را از درِ خانه نمی‌رانند و اگر بتوانند مسکینان را طعام می‌بخشند.

اما در مقابل، بسیاری از مردمان انکارشان نشانه هواپرستی و جاه طلبی و حرص و آز آن‌هاست؛ می‌کوشند تا وجدان خویش را خاموش کنند و از تشویشِ عاقبتِ کارها برهانند.

مولانا در تمثیلِ حالِ منکران در داستان دقوقی از درختی صحبت می‌کند که تماما میوه نعمت است و انبیا ایشان را از بیابانی خشک که در آن بر سرِ سیبِ پوسیده ای با هم به رقابت و نزاع برخاسته‌اند به چنین درختی می‌خوانند: 

ادامه مطلب ...