ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
وقتی ناصر الدین شاه دستگاه تلگراف را به ایران آورد و در تهران نخستین تلگرافخانه افتتاح شد. مردم به این دستگاه تازه بی اعتماد بودند، برای همین، سلطان صاحبقران اجازه داد که مردم یکی-دو هفته ای پیام های خود را رایگان به شهر های دیگر بفرستند. وزیر تلگراف استدلال کرده بود که ایرانی ها ضرب المثلی دارند که می گوید "مفت باشد. کوفت باشد". یعنی هر چه که مفت باشد مردم از آن استقبال می کنند. همین طور هم شد. مردم کم کم و با ترس برای فرستادن پیام هایشان راهی تلگرافخانه شدند. دولت وقت، چند روزی را به این منوال گذراند و وقتی که تلگرافخانه جا افتاد و دیگر کسی تلگرافخانه را به شعبده و جادو مرتبط نکرد مخبر الدوله دستور داد بر سردر تلگرافخانه نوشتند: "از امروز حرف مفت قبول نمی شود." می گویند "حرف مفت" از آن زمان به زبان فارسی راه پیدا کرد.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
ای ول به آقای رئیس
من هم میدونم از اینجا نیومده منظورم چیزی بود که نوشتید!
یعنی الان اینی که من میخوام بگم حرف مفته؟!! روم به دیوار..ببخشید سلام یادم رفت جناب رئیس...مطالب متنوع و قشنگی دارید از حد یه وبلاگ بالاتره...راستی هوای این بابک خان ما رو داشته باشید واسه خودش یه دونه ایه ها...اگه میشه یه مقدار حقوقش زیاد بشه یه پاداشی چیزی هم بهش بدید که به فناوری روز مسلطه...یه خودروی اداریم در اختیارش بذارید که باهاش رفت و آمد کنه بد نیست ...ممنون آقای رئیس...راستی یه چند روزیم مرخصی تشویقی بهش بدید بره واسه خودش سفر...مرسی
بسیار بسیار جالب و اموزنده سپاس برای مطالبتان
با تشکر از جناب اسحاقی عزیز که این وبلاگ را به ما معرفی کردند
لطفا هوای جناب اسحاقی عزیز را نیز داشته باشید