انجمن دالوند
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
انجمن دالوند
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زددرباره من
زادگاه من شهریست که پیچک های سبز سخاوتش در ورای سرخ عاطفه ها در میان صفحات خاک گرفته تاریخ به وسعت آبی عشق می روید. آنجا که در لا به لای تنورسوز خانه های کاه گلی ، عطر آشنای نان گرده از بازن همسایه هنوز بر گونه هایم تلنگر می زند ، که های! از اصل نیفتی اگر زمانه تو را از اسب به زیر آورد ، آنجا که در سکوت صبور دره اش هرگز گلی پژمرده نمی شود و هیچ پونه ای در کنار جوی ترانه خوان جاریش بیهوده سر بر نمی آرد ، شهری که نهری زلال در بستر صمیمی گردو و تاک تا همیشه ی آسمان جاریست و هر درختش درختی است یادآور بزرگان قبیله ام و هر سنگنوشته اش کتابیست از تاریخ پر فراز و نشیب سرزمینم ؛ ایران
***************************
احمد دالوند ؛ کارشناس ارشد ماشین آلات از دانشگاه تهران ؛ زمینه کاری : نگهداری و تعمیر ماشین آلات معدنی و راهسازی ( Komatsu & Cummins ) ؛ ساخت و تولید قطعات خودرو - کارشناس ارشد مدیریت اجرایی ؛ سیستم های آموزشی و آموزش فنی
ادامه...
گلی گوهر یا گل گهر
من همیشه در مسافرت ها کنجکاوم که معنی نام و جاهای دیدنی ، افتخارات و بقیه ویژگی های مناطق مختلف رو بشناسم بنابراین از مردم این مناطق و داستانهاشون گرفته تا منابع رسمی و غیر رسمی همه رو زیر و رو می کنم ، تا جاهای مختلف کشورم رو بشناسم.
همانطوری که توی نوشته های پیشین اشاره کردم یه هفته ای که مهمان دوستان سیرجانی و معدن گل گهرم توی این چند روز سعی کردم دلیل نامگذاری معدن به گل گهر و وجه تسمیه نام سیرجان رو پیدا کنم که به نتایج جالب زیر رسیدم .
سیرجان
دربارهٔ وجه تسمیهٔ سیرجان نظرهای مختلفی اظهار شده ، ولی پژوهشگران عمدتاً بر این عقیده‌اند که در زمان ساسانیان به دلیل وجود قناتهای بسیار زیاد در این منطقه، آن را سیرگان یا سیرکان یعنی سیرآب از قنات یا پر از قنات نامیده اند. عده ای از زبان شناسان نیز کلمه گان یا کان را در زبان پهلوی ساسانی به معنی سرچشمه و معدن می دانند ( کلمه کانی یا کینی ( kieni ) هنوز هم در زبان لکی و کردی به معنای چشمه و منبع می باشد. ) بنابراین علت نامگذاری این شهر به سیرکان را وجود معادن گوناگون در این منطقه دانسته اند. پس از استیلای عرب نام سیرگان معرب شده و به سیرجان تغییر یافت.
بادگیر چوپقی منحصر بفرد سیرجان ( البته اگه اون ور آبیا ندزدنش )
شهر قدیم سیرجان در محل قلعهٔ سنگ (در فاصله ۹ کیلومتری شهر فعلی سیرجان) قرار داشته است و تا سال ۷۹۶ هجری قمری آباد بوده که در آن تاریخ به وسیله «ایدکو» سردار تیمور، که دو سال شهر را در محاصره داشت نابود می گردد. ساکنان باقیمانده آن به محلی در همان نزدیکی به نام باغ بمید منتقل می شوند و شهر جدید در آن موقعیت بوجود می‌آید. اما باز در هجوم محمود افغان به کرمان، سیرجان هم مورد حمله و غارت قرار می‌گیرد. سالها بعد در حدود سال ۱۲۰۰ هجری قمری، میرزا سعید کلانتر در جنوب باغ بمید دهی را آباد نمود که سعید آباد نامیده شد، و این سعید آباد، هسته مرکزی همین شهر فعلی سیرجان و درواقع سومین موقعیت این شهر است.
گل کهر
در مورد وجه تسمیه گل گهر هر چقدر تلاش کردم متاسفانه منبع رسمی و موثقی پیدا نشد ولی داستانی در این مورد بین اهالی این منطقه ومردم عادی و عامه سینه به سینه می چرخد که اکثرا آن را منشا این نام می دانند، داستان از این قرار است که مرد عشایر و کوچ پیشه ای که دارای دو دختر بنام های گلی و گوهر بوده است در حدود چهل و پنج سال پیش در حوالی معدن کنونی ، منزل می کند در آن ایام در دل این معدن ( ظاهرا محل کنونی معدن شماره یک ) حفره ها و دالان های تو در تویی وجود داشت که محلی ها به آنان لانه دیو می گفتند دلیل این امر پیچیده و طولانی بودن مسیر این حفره ها و سرگشتگی طولانی و حتی گم شدن افراد در آن بوده است که مردم برای ترساندن و عدم ورود به این حفره ها آنان را لانه دیو می گفتند که بعدها در تحقیقات باستان شناسی مشخص شد ایرانیان قدیم در حدود 900 سال پیش منابع آهن این معدن را شناسایی و از طریق این حفره ها به دل زمین می رفتند و از رگه های آهن عیار بالا این معدن استخراج می کردند.
بهر حال مرد عشایر کنجکاو می شود که سری به لانه دیو زده و سر از راز آن در آورد بنابراین به یکی از این حفره ها زده و تا دل زمین پیش می رود در قسمتی از این مسیر مرد تعدادی وسایل سفالی قدیمی می یابد که همین امر کنجکاوی وی را بیشتر می کند تا اینکه روزی مرد عشایر به مهندس زمین شناس جوانی برخورد می کند ، راز خود را با او در میان می گذارد و مهندس جوان نیز با او راهی معدن شده و سری به حفره می زند و راز این دخمه ها را کشف می کند و به مرد عشایر توصیه می کند که معدن را به نام خودش ثبت کند ولی این مرد کم توقع بعد از مراجعه به مراکز دولتی شهر از کل معدن فقط نام آن را شزط می کند که نام دختران نور چشم او را بر آن نهند و امتیاز آن را به دولت واگذار می کند بنایراین مسولین نیز پذیرفته و بعد از تحقیق و مشخص شدن صحت ادعای مرد در سال 1348نام این معدن را گلی گوهر می گذارند. که بعدها به گل گهر خلاصه می شود .
به گفته مردم این دو دختر هماکنون نیز زنده و در دوران سالخوردگی خود در همین شهر به زندگی مشغولند.
با سلام وخسته نباشید طبق آماری که من از افراد کهنسال شهر نی ریز دارم این دو دختر ساکن شهر نی ریز بوده اند و کارهای ابتدایی ثبت سند معدن رو انجام می دهند که بعد از با خبر شدن دوستان اهل سیرجان به نوعی آن را به نفع خودشان ثبت می کنند واز ثبت شدن آن به نام شهرستان نی ریز جلوگیری می کنند ودر واقع این معدن در محدوده ی شهر نی ریز می باشد وحتی طبق صحبت های دوستان این رگه های معدن تا شهر قطرویه نیز ادامه دارد ودوستان در حال انجام این کار هستند که شهر قطزویه که زیر نظر شهرستان نی ریز هست نیز به محدوده سیرجان اضافه کنندتا خللی در ادامه کار این معدن وارد نشود با تشکر.
یزیدت له بشه گلی گهرسیرجانی هستن خخخخخخ