انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

حکایت آفتابه ی ...

بعضی آدما همیشه می خوان ابراز وجود کنن  فرقی نمی کنه توی جمع نشسته باشن یا توی یه محیط اداری ، ریئس باشن یا همکار ، همسایه باشن یا بیکاره ....

اتفاقا امروز هم یکی از همین  داستانها رخ داد و کمی تا قسمتی اعصاب ریز بافت ما رو  مکدر فرمود ، یکی از همکاران محترم ما سعی وافری در تثبت جایگاه و اثبات نیم پله بالاتر بودن مبذول فرمودن ، من هم فعل بداعه چون حکایتی بکر به حافظه کوتاه مدتم خطوریده بود فالفور اون رو منثور کردم تا حالگیری ای کرده باشم در حد لیگ دسته برترمالدیو ، که حکایت مذکور به شرح مشروحه ی زیر است .

در کتاب آورده اند که دستشویهای عامه (  (  عمومیWC  در زمانهای نچندان دور به سبک امروزی نبودین در هر شهر فقط چند دستگاه دستشوی در میدان شهر موجود بودی که چون فاقد لوله کشی آب بودی ، در کنار ورودی آن ( که البته درب و دروازه نداشت و با گونی و پارچه مفروش شدی ) چندین آفتابه پر آب کردندی و  به رنگهای متنوع آبی و قرمز به صف همی کردی تا مراجعان تحت الفشار هر چه سریعتر آفتابه ای  برگیرند و قضای حاجت کنندی. شخصی نیز متصدی نظافت بودی که در کنار درب نشستی و از این طریقت ارتزاق روزی می کرد.

روزی مردی که بشدت تحت فشارهای روحی و ... بود به آن مکان مراجعه نمودی و آفتابه قرمز رنگی بر گرفتی و به سرعت « اوسیم بولت » قصد استارت زدن داشت که متصدی فرمودندی : صبر کن ، اون آفتابه آبی رو بردار.

مرد برگشت و آفتابه عوض کرد و به درون .... شتافت ، پس از چندی که از فشارات راحت شدی مغزش دایم به این فکر بود که ، مگه اون آفتابه چه عیبی داشت نکنه نجس بود و ....

بالاخره طاقت نیاورد و از متصدی پرسید : حکمت این آفتابه چی بود

متصدی گفت : نود درصد کسی که به اینجا می ان اونقدر عجله دارن که منو نمی بینن ، گفتم تا بدونی ما هم اینجاییم و سکه ما رو نپیچونی  ، یه سکه می شه .

نظرات 1 + ارسال نظر
پیمان اسحاقی سه‌شنبه 10 اردیبهشت 1392 ساعت 18:15 http://ruzayeman.blogsky.com

ها ها ها پوکیدم از خنده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد