انجمن دالوند
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
انجمن دالوند
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زددرباره من
زادگاه من شهریست که پیچک های سبز سخاوتش در ورای سرخ عاطفه ها در میان صفحات خاک گرفته تاریخ به وسعت آبی عشق می روید. آنجا که در لا به لای تنورسوز خانه های کاه گلی ، عطر آشنای نان گرده از بازن همسایه هنوز بر گونه هایم تلنگر می زند ، که های! از اصل نیفتی اگر زمانه تو را از اسب به زیر آورد ، آنجا که در سکوت صبور دره اش هرگز گلی پژمرده نمی شود و هیچ پونه ای در کنار جوی ترانه خوان جاریش بیهوده سر بر نمی آرد ، شهری که نهری زلال در بستر صمیمی گردو و تاک تا همیشه ی آسمان جاریست و هر درختش درختی است یادآور بزرگان قبیله ام و هر سنگنوشته اش کتابیست از تاریخ پر فراز و نشیب سرزمینم ؛ ایران
***************************
احمد دالوند ؛ کارشناس ارشد ماشین آلات از دانشگاه تهران ؛ زمینه کاری : نگهداری و تعمیر ماشین آلات معدنی و راهسازی ( Komatsu & Cummins ) ؛ ساخت و تولید قطعات خودرو - کارشناس ارشد مدیریت اجرایی ؛ سیستم های آموزشی و آموزش فنی
ادامه...
شب آرزوها
امشب همان شبی است که اگر همه بندگان خدا در جای جای سیاره مان گرامیش می داشتند و به بزرگی برکتش پی می برند، دیگر آرزوی برزمین نمی ماند و کسی ناامید نبود.
امشب همان شبی است که آرزومندان در انتظارش هستند و چه سفارش‌ها که برایش نشده و چه نومیدی ها که در آن به شکوفه امید نگراییده.
امشب شب خواستن است ، طلب بهترین ها برای خود و دیگران که درهای رحمت گشاده شده است.
یقینا در این شب که یلدایی است برای مومنان، می توان خواست هرآنچه را که دیگر نمی‌توان یافت، آنچه را که از گوهر و یاقوت گرانبهاتر شده است.
یقینا در این شب می توان خواست اخلاق و گفتار نیک را ! می‌توان خواست برطرف شدن پلشتی‌ها را و آرزو کرد که برآورده شود دعای دست های کوچک کودکان گرسنه!
شب آرزوها بهانه ای است برای گشودن درهای برکت آسمان ها! شبی است که با استغفاری از جان برآمده می توان گناهان شرم آگین را فروخت به بهایی عظیم! به بخشش خالق دریاها و باران ها! می‌توان پیشانی‌ها را از بدی صاف کرد!
امشب اگر مانده ای و اگر سرگردان ، بخواه و دعا کن که امشب آرزوها را به صف می کنند.
شب آرزوها بزرگترین بهانه برای جبران است! جبران مافات!
شاید کمترین خواسته شب آرزوها خلاصه شود در طلب تندرستی ، عزت و بزرگی از صاحب جهانیان و بی نیازی از سایر مخلوقان!
