یک زمانی سود در خرید و فروش تخمه ژاپنی بود. یعنی یک گونی تخمه ژاپنی حدود چهار، پنج برابر پول خریدش را برمیگرداند. بعدها بچه های کف بازار به این نتیجه رسیدند که زیپ شلوار و کش قیطونی بیشتر از تخمه ژاپنی سود دارد. بعد از آن چوب دارچین و کلیپس روی بورس آمدند و...
الان اما پول در تاسیس دانشگاه است. یعنی شما اگر بتوانید مجوز تاسیس دانشگاه بگیرید تا هفت پشتتان مازراتی سوار میشوید و به روانتان درود میفرستند. بازاریهای قدیمی هم که یک بوهایی برده اند تصمیم گرفته اند سرمایه شان را بیندازند در مسیر تاسیس دانشگاه اما اخیرا با بازگشت هاشمی به دانشگاه آزاد و آغاز قریب الوقوع ثبت نام دانشگاه احمدی نژاد، دست زیاد شده و طبیعی است که بازاریها با احتیاط بیشتری عمل کنند. آخرین خبر این است که یکی از سوهانپزیهای قدیمی هم مجوز تاسیس دانشگاه گرفته و به زودی با نام "دانشگاه حاج احمد کوزهکنانی و پسران" رسما فعالیت خود را زیر نظر وزارت علوم آغاز می کند.
شیوه کار پذیرش دانشجو به این شکل است که یک کنکور فرمالیته برگزار می شود و در نهایت تمامی شرکتکنندگان در رشتههای مختلف پذیرفته میشوند. تجربه نشان داده وقتی دانشجو آلوده فضای آموزشی می شود دیگر راه فراری ندارد و زمانی به خودش می آید که تا خرخره به دانشگاه بدهکار شده.
در حال حاضر رقابت بر سر به تور انداختن دانشجو بین دانشگاهها اوج گرفته. برخی دانشگاه ها کنکور را رسما حذف کردهاند و دانشجو می تواند با در دست داشتن آخرین فیش پرداختی تلفن منزل در دانشگاه ثبتنام کند (چنانچه دیپلم ندارید اما مایلید در مقطع کارشناسی ارشد ثبتنام کنید، به همراه داشتن آخرین فیش پرداختی برق هم الزامی است) روز گذشته دانشگاه علامه اعلام کرد بدون برگزاری کنکور در مقطع دکترا دانشجو میپذیرد. لذا انتظار می رود تسهیلات رقابتی دانشگاهها جهت صید دانشجو روز به روز افزایش پیدا کند:
دانشگاه احمدی نژاد: تور رایگان ونزوئلا گردی برای دانشجویان علوم سیاسی. سه روز و دو شب، یک روز اقامت در منزل مادر چاوز.
دانشگاه هاشمی: اهدای مجموعه 26 جلدی "خاطرات " به تمامی پذیرفتهشدگان
دانشگاه حداد عادل: اعطای انواع مدارک مهندسی و دکتری (به انتخاب دانشجو) تنها با پاس کردن 8 واحد دستور زبان فارسی (دیکته تا سر درس حسنک کجایی)
درس خواندن در دانشگاه های چهره های شناخته شده اجباری نیست و شما می توانید با صرف هزینه کمتر در دانشگاههای دیگر تحصیل کنید. کافیست نیم ساعت در حوالی میدان انقلاب قدم بزنید. آنجا افرادی را می بینید که با لحن حماسی و به شیوه مبلغان فیلمهای سینمایی سابق در لالهزار، برای دانشگاهها تبلیغ میکنند: «بازدید از ارزانترین دانشگاه در طبقه پایین. لطفا از استادهای ما در طبقه همکف دیدن کنید. همه فرمولهای شیمی آلی در یک جزوه 8 صفحهای. حذف بیش از نیمی از حجم کتب درسی قبل از امتحان پایان ترم. برگزاری امتحانات اُپن بوک و اُپن تقلب... از استادهای ما دیدن کنید.... خانم خیلی خوش اومدین. استاد فیزیک توی همین پاگرد اولی وایساده.»
خوشبختانه به نقطهای از گسترش علم و دانش در جامعه رسیدیم که حتی کسانی که کنکور ندادهاند هم با شوق و ذوق فهرست پذیرفتهشدگان را بررسی میکنند و بعضا فریاد میزنند: «من قبول شدم... خدایا شکرت.» مورد هم بوده که پس از اعلام مراحل تکمیل ظرفیت، ماموران دانشگاه با پسگردنی جوان را از چال مکانیکی بیرون کشیده و پساندازش را به مسیر صحیح هدایت کردند.
امیر وفایی