ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
فردی دوازده میلیارد تومان حق ماموریت گرفته بدون اینکه یک دقیقه هم به ماموریت برود. همین فرد 500 میلیون تومان ( توجه کردین تومان نه ریال ) هم هزینه غذا گرفته است!
در یک ماموریت یا مسافرت مگر چه میخورند؟ غذا را میگویم. چرا میخندید؟! نخندید و گرنه مجبور میشوم که بدهم شما هم بخوانید آنچه را که من خواندم! مصاحبه آقای ویژه باشی با خبرگزاری «همه کَس خور نیوز» را میگویم که به شرح زیر است:
- «مگه چی می خواستی بخوری ، مرد حسابی؟!»
آقای ویژه باشی: «2 تریلی گوجه فرنگی، 200 راس گاو زنده پرواری، 12سیمرغ 30 روزه، 3 پلنگ، کفتار به تعداد لازم، یک عدد شیر و 50 میلیون گنجشکک اشی مشی»
-«گنجشکک اشی مشی میخواستی چه کار؟»
آقای ویژه باشی: «واسه اینکه بهش بگیم لب بوم ما نشین! اون بیاد بشینه، ما بگیم بارون میاد خیس میشی، برف میاد گوله میشی بعد اون توجه نکنه ما هم دیگه مجبور شیم بخوریمش.»
-«مگه پلنگ هم میخوری؟! کفتار واسه چیته؟!»
آقای ویژه باشی: «نه بابا، بالاخره آن همه گوشت را که تنهایی نمیتوانستیم بخوریم. باید لیست توجیه میداشت!
ناچار شدیم از حیوانات کمک بگیریم تا باقیمانده گوشت را بخورند. استخوانش هم ماند برای کفتارها!»
-«در آنجا برنامه چه بود که ۱۲ میلیارد حق ماموریتش بود؟»
آقای ویژه باشی: «سرکشی به پروژه!»
-«ارزش پروژه چقدر بود؟»
آقای ویژه باشی: «45 میلیون و پانصد هزار تومان.»
-«12میلیارد را برای چه کاری گرفتی؟»
آقای ویژه باشی: «بالاخره کلی هزینه داشتیم. 2 میلیارد هزینه سوپرمارکت و آژانس، 350 میلیون هزینه تعمیر فلاش تانک، 2 میلیارد هزینه اجاره خانه محل سکونت، 4 میلیارد تعویض بلبرینگ چرخ جلوی اتومبیل، 3 میلیارد در راستای اعتلای عدالت اجتماعی و 4500 تومان خرید هندوانه برای دوستان ساکن پروژه.»
-«4500 تومان چی بود این وسط؟»
آقای ویژه باشی: «در راستای طبیعی جلوه دادن لیست.»
-«حالا چرا نرفتی؟!»
آقای ویژه باشی: «ایرانی آزاد در راستای اعتلای عدالت و فرهنگ، همه ما باید زحمت بکشیم!»
-«چی میگی بابا! حالا چرا نرفتی؟!»
ویژه باشی: «میرفتم خوب بود که هزینه دولت را زیاد کنم؟ ما در راستای کاهش هزینههای جاری عمل میکنیم.»
-«تو که مال خودتو نخوردی؟ مال مردم رو خوردی! تو خودت نداشتی که! داشتی؟! نه داشتی بخوری بگو ببینیم؟! داشتی یا نه هااااا؟!»
آقای ویژه باشی: «بالاخره به اندازه خودم داشتم! چرا اینطوری نگاه میکنی؟ داشتم...»
-«راست میگی عزیزم. حتما به یک اندازهای داشتی دیگر! ظاهرا فقط ما نداریم.»
این خلاصه گفتوگویی بود که این خبرگزاری با این ویژهخوار عجیب انجام داده بود. چرا عجیب؟! بالاخره بالا رفتن از خانه مردم هم قاعده و قانونی دارد! مثلا نمیشود ساختمان خانه را با آجرهایش دزدید! میشود؟ بالاخره این وسط صاحبخانه که هویج نیست! متوجه میشود یک هایی یک هویی، چیزی! منتها وقتی جناب دزدی بتواند این مهم را به سرانجام برساند در واقع کار عجیبی انجام داده است.
روزنامه قانون
باسلام
من قصد خرید وانت هایلوکس توویوتا دیزل دارم باتوجه به گوگردبالای گازوییل ایران مردد شدم که با خرید آن دچار مشکل می شوم یا نه؟
آیا این مکمل های سوخت می تواند مشکل راحل کند؟
سپاس