انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

معافیت یک فوتبالیست به دلیل اتوماسیون!

 

 

بررسی مواردی که منجر به معافیت‌ فوتبالیست‌های ایرانی شده‌اند نشان می‌دهد ما چه پتانسیل بالایی برای صادرات غیرنفتی داریم، اما به دلیل بی‌توجهی مسوولان، این فرصت‌ها را از دست داده‌ایم. معاف شدن فوتبالیستی به بهانه قطع نخاع و فوتبالیست دیگری که کارت معافیتش به دلیل نابینایی صادر شده نشان می‌دهد که آدمیزاد اگر اراده داشته باشد، حتی واریکوسل با آن اسم قشنگی هم که دارد نمی‌تواند مانع از پیشرفت او بشود.  

 

-سلام مادر جان، در خدمتم.

-مادر جان و مرض، به من می‌خوره مادر تو باشم؟ من فقط بدون آرایش اومدم بیرون، یه مقدار شکسته به‌نظر می‌رسم.

-بفرمایید خواهرم، در خدمتتون هستم.

-کارت معافیت داری؟

-برای خودتون می‌خواین؟ (نگاه غضب‌آلود زن) آهان، برای آقازاده؟ مشکل خاصی هم داره؟

-آره، فوتبال بازی می‌کنه!

-خب اینکه خوبه، مشکلش کجاست؟

- مشکلش اینجاست که پول خوبی می‌گیره، نمی‌تونه دو سال وقت بذاره بره سربازی.

- اینجوری که نمی‌شه، حتما باید یه مشکلی داشته باشه... پدر داره؟

-یکی داره!

-متاسفانه برای معافیت کافی نیست.

-یه پدر برای معافیت کافی نیست؟ چند تا باید داشته باشه دقیقا؟

 

 نه خواهرم، منظورم اینه که دلیل قاطع می‌خواد. پدرش مشکل خاصی نداره؟

- نه، خیلی هم آقاست، سرحال، سرزنده، قوی، پرانرژی، اوووف

- اینجوری نمی‌شه که، حتما باید یه مشکلاتی داشته باشه.

-داغون، نفله، بی‌بخار، زاقارت

- خودتون چی؟ خودتون مشکلی ندارین؟

- من از اول می‌دونستم تو یه ریگی به کفشت هست، مرتیکه هیز. من چه مشکلی دارم؟ دو بار باهات خندیدم فکر کردی خبریه؟

- اما شما اصلا نخندیدی!

- می‌خندیدم می‌خواستی چی بگی؟!

- خواهرم اصلا شما و پدرش هیچی...

-خودت و پدر و مادرت هیچی، هفت جد و آبادت هیچی...

-شما چرا اینقدر عصبانی هستید؟ منظورم اینه که خود آقا پسرتونم هیچ مشکلی ندارن؟

- نه، چه مشکلی داره؟ پسر بزرگ کردم مثل پنجه آفتاب، قد و بالاش توی محل زبانزده، چشم داره عینهو عقاب...

-مگه اومدی خواستگاری خواهر من؟ دو ساعته اومدی وقت منو گرفتی واسه معافیت، تن به هیچ مشکلی نمی‌دی.

- تو بگو، من تن می‌دم. فقط معقول باشه.

- ببین ما الان باید یه بهانه‌ای برای معافیت جور کنیم.

- جور کنیم.

- مشکل بینایی نداره؟

- نه، فقط عینک آفتابی می‌زنه. خیلی بهش می‌آد، باید خودت ببینی، یه روز....

- باشه فهمیدم، مشکل بینایی نداره. کف پاش صاف نیست؟

- نه

- کف دستش عرق نمی‌کنه؟

- نه

- معده‌اش ناراحت نیست؟

- نه، دلت نخواد خوب کار می‌کنه.

- کمردرد؟ زانو درد؟ گرفتگی عضلانی؟

- نه

- ببین خواهر من، بالاخره رستم هم با اون عظمتش گاهی یه سرفه‌ای می‌کرد. این شازده پسر شما هیچ مشکلی نداره؟ عصبانی هم نمی‌شه حتی؟

- چرا چرا، خیلی عصبانی می‌شه.

- خب خدا رو شکر، چرا عصبانی می‌شه؟

- وقتی اتوی موش خراب می‌شه اصلا نمی‌شه سمتش رفت. داغون می‌شه بیچاره بچه‌ام. دیگه مجبور می‌شه از سشوار استفاده کنه.

- آخی، می‌دونم خیلی دردناکه. خب خوبه، روی همین موضوع اقدام می‌کنیم.

- ببخشید اسم بیماریش چیه؟ خیلی برامون مهمه. آخه پسر زری خانوم واریکوسل داره، گفتم بد نیست اینم یه اسم باکلاسی داشته باشه.

- خیالتون راحت، اسمش خوبه، بهش می‌گن اتوماسیون!

- ئه، چه جالب؛ من فکر می‌کردم اتوماسیون واسه کارهای اداریه.

- آره، ولی به دلیل مشکلات زندگی، بعد از ساعت اداری کار آزاد انجام می‌ده. مجبوره، می‌فهمی؟

نظرات 1 + ارسال نظر
سجاددالوند پنج‌شنبه 24 مهر 1393 ساعت 15:50 http://www.kolehjoob.blogfa.com

عالیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد