"جهت یاد آوری "
محمد از در خانه وارد شد در حالیکه صورتش برافروخته شده بود و کاملا عصبی و در هم ریخته به نظر می رسید. پرسیدم چی شده ؟ با کسی دعوا کردی ؟ جواب داد : نه
گفتم پس این قیافه چیه گرفتی ؟ گفت معلم به من فحش داد من هم بخاطر احترام و ادب بزرگترها جوابش رو ندادم ولی .... در اینجا من سخن محمد رو قطع کردم و .... توی پرانتز بگم که محمد اون سال دانش آموز کلاس ششم بود.
پرسیدم معلم به شما چی گفت مگه ؟ اول که شرم اجازه نمی داد ولی کم کم لب به سخن گشود...
.
.
طبق تعریف جهانی ،بیسوادان در دنیای امروز به دو گروه بیسوادان منطقه ای و بیسوادان جهانی دسته بندی می گردند.
در این تعریف هرکس را که نوشتار زبان مادری نداند و از خواندن نوشته های زبان مادری عاجز باشد و علاوه بر آن رسوم فرهنگی و واژه های زبان سرزمین و مادری خود را نداند بیسواد منطقه ای خوانده می شود.
و اما آنان را که زبان و واژه های بین المللی ، فنون کار با رایانه و اینترنت و بویژه زبان انگلیسی را نداند و قدرت ارتباط با دنیا را نداشته باشند بیسواد جهانی ( بین المللی ) گویند.
حال اگر از این بیسوادهای جهانی چشم پوشی کنیم که کم هم نیستند ، بسیار از افراد دارای مدرک اما بیسواد منطقه ای را در کنار خود می توان دید.
بر محمد خیلی نمی توان خرده گرفت اگر معنی واژه ای را نمی داند ولی وقتی مدیری با مدرک فوق لیسانس فرق جملات مودبانه و جملات امرانه را نمی داند جای بسی تاسف است .
چند روز پیش شنیدم که یکی از همین دوستان مذکور مشغول صحبت با تلفن بود ، موضوع تلفن ، عدم انجام کار مشتری و تاخیر در آن بود. و این مدیر محترم در کمال ادب به مشتری می گفت که : حالا شما ببخشید کم لطفی از ما بوده.
در هیچ جای ادبیات پارسی از این کلمه برای توجیه کم کاری استفاده نمی شود بلکه با کلماتی مانند قصور یا کم کاری از ما بوده از مخاطب عذر خواهی می گردد. و اگر از کلمه کم لطفی استفاده شود نشان دهنده منت و برتری ما بر مخاطب است که هیچ عقل سلیمی این را نخواهد پذیرفت.
و یا مورد دیگری که در مکالمات همکاران دیده می شود استفاده از عرضی ندارید در پایان مکالمه است. این کلمه توهین مستقیم به مخاطب می باشد چرا که ما خود را بالاتر از او می دانیم و به نوعی او را تمسخر می کنیم در حالیکه رسم ادب این است که از مخاطب پرسیده شود " امری ندارین ؟ " و مخاطب جواب دهد " عرضی نیست! "
به نظر من بیسوادی منطقه ای شرم آورتر از بیسوادی بین المللی است .
و اما داستان محمد این بود که معلم به او گفته بود "شما نوعی " و محمد از این کلمه نوعی به شدت شاکی شده بود و آن را معادل شما ... می دانست که بعد از توضیحات من در مورد کلمه نوعی و کاربرد آن آتش چهره اش فروکش کرد و آرام گرفت.