ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
دوران کودکی ، دوران مدرسه ، ایام دبیرستان همیشه دلم می خواست با همه بچه های مدرسه ، همه بچه های محله و همه هم سن و سالها دوست باشم با همه معاشرت کنم، همه رو بشناسم متقابل همه منو بشناسن به همه احترام بزارم و از همه احترام ببینم و بعنوان یک دوست نگاهم کنن ، داشتن یک لشکر دوست برام مهم بود خیلی مهم!
دلم می خواست توی همه فعالیت های محله و مدرسه شرکت کنم از فعالیت ورزشی تا فرهنگی از تیم فوتبال محله تا گروه سرود مدرسه، با همه دمخور باشم ازبچه معلم و مدیر گرفته تا بچه سرایدار و نظافت چی.
روزگار رفت و رفت تا به دانشگاه رسید ، دانشجو شدم، مهندس شدم ، کارمند شدم، معلم شدم ، مدیر شدم ، استاد شدم محیط دولتی و اداری و خصوصی ... آدم های رنگارنگ با خلقیات عجیب و غریب ، با ارزشهای متفاوت ، فرهنگ ها، مهارت ها، آداب و کلی چیزهای ناهمگون دیدم و تجربه کردم! ضربه خوردم و زمین افتادم، زمینم زدن و هر بار بلند شدم و دوباره شروع کردم... با حواس جمع تر ، دقت بیشتر و البته اعتماد کمتر .
و حالا پخته تر شدم و سخت پسند، اما نه برای دیگران ، روی خودم و انتخاب هایم. هنوز دلم می خواهد عده زیاد باشد اما قوه ی عاقله ایست می دهد و دست چین می کند! هر چند همه را محترم می دارم ، ولی دوست دارم با آنهایی هم دل و هم کلام شوم که حاصل انتخاب خودم باشند! آنهایی که شبیه خود خودم باشند و از دوستی با من لذت ببرند نه اینکه تحملم کنند. آنهایی که پایه باشند نه ... !
حالا دیگر همه برایم دو دسته اند ؛ دسته ای دوست و دسته ای آشنا ، با آشنا حسب ضرورت روزگار می رویم و می آییم سعی در رعایت هم می کنیم و حرمت هم را حفظ.
اما با دوستان زندگی می کنیم ، لذت عمر می بریم و...
روزگارتان پر از دوستان درجه یک .
سلام.چقدر از این پستتون خوشم اومد. ممنون بابت این پست خوب و حال خوب کن.تو سطر به سطرش خودم رو دیدم.
بزودی وبلاگم رو از رمز خارج میکنم. لطفا تشریف بیارید به وبم.از وجود آدم های آگاه و حد و حدود دار حظ میکنم.
به نام حضرت دوست
که هرآنچه داریم از لطف و کرم اوست
من دلم میخواهد
خانهای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوستانم بنشینند آرام
گل بگو، گل بشنو
هر کسی میخواهد
داخل خانه پر مهر و صفا مان گردد
یک سبد بوی گل سرخ به ما هدیه کند
شرط وارد گشتن
شستشوی دل ها
شرط آن
داشتن یک دل بی رنگ و ریاست
به درش برگ گلی میکوبم
روی آن با قلم سبز بهار
مینویسم:
ای یار
خانه دوستی ما اینجاست
زنده باد دوست و دوستی و وفاداری و زندگی