انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

خلیج فارس

 

هر چند عده ای بواسطه قدرت بی حد و حصرشان حتی تاریخ را هم وارد بازی های سیاسی کرده و آن را به بازی می گیرند ولی واقعیت این است که تاریخ را برای همیشه نمی توان کتمان کرد، شاید بتوان چند روزی از این وادی برای عده ای بی هویت نان ساخت و تمدن جعل کرد اما تاریخ همیشه تاریخ است زیرا گرد و خاک ، صفحات آن را توان پوشاندن ندارد .

دهم اردیبهشت نود دو ، روز خلیج فارس ، وزارت خارجه آمریکا در اقدامی بی سابقه در سایت سفارت مجازی خود با تغییر لگوی همیشگی آن، روز خلیج فارس (۱۰ اردیبهشت) را به مردم ایران تبریک گفت.

مدیریت این سایت وسط صفحه نخست خود را به نقشه سیاسی ایران همراه با نام خلیج فارس اختصاص داد و در جمله ای با عنوان وزارت خارجه ایالات متحده روز خلیج فارس را به مردم ایران تبریک می‌گوید، به سکوت قبلی خود در برابر اقدام موسسه مشهور آمریکایی نشنال جیوگرافیک و تبلیغات کشورهای عربی پایان داد.

 

 

راز و رمز

 

 

شاعر از محارم راز است؛ گوش در ملکوت دارد و دهان در عالم مُلک و آنچه را که از ملکوت می شنود باز می گوید. حتی آن شاعران که زبان شیطانند، شعر خود را از آسمان دزدیده اند: و حَفِظنها مِن کُلِّ شَیطنٍ رَجیمٍ * اِلاّ مَنِ استَرَقَ السَّمعَ فَاَتبَعَهُ شِهابٌ مُبینٌ.

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز

دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد


شاعران یا همنشین شاهدان تنگ دهان و باریک میان ملکوتند و رازدار قدیسان، یا همدم شیاطینند در فراموشخانه های عوالم وهم.

شاعران همه « لسان الغیب » هستند و اگر خواجه را بدین لقب اختصاص داده اند نه از آن است که دیگر شعرا لسان الغیب نیستند، بل از آن است که این صفت در او به تمامیت و کمال رسیده است.

ادامه مطلب ...

تصمیم جدید

اگه بخاطر داشته باشید توی لحظه شروع سال جدید همه گفتیم "خدایا حال و احوال مارا به بهترین احوال تغییر ده "

اما به نظر من این تغییر رو خودمون و با اراده خودمون باید شروع کنیم و یادمون باشه که  همه ابزارهای لازم رو هم برای این شروع داریم .

داستان زیر رو یه نگاه کوتاه بندازید ....

مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش پدر را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند.

مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست 

سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسه‌ی مخملی قرار دادند ... هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه می‌گذاشتند... و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند.

ادامه مطلب ...