ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
امروز ، سالی دیگر را از زندگی به انتها بردم و وارد سی و سومین سال زندگی شدم . امروز یکی از دوستان زمان دانشگاه که هنوز زادروز مرا در ذهن داشت تماس گرفت و کلی احوال پرسید آخر صحبت ها گفت : دلت برام تنگ نشده ؟ من کمی فکر کردم گفتم : نه ، من حتی دلم برای خودم هم تنگ نمی شود چه رسد به دیگران !
کل دلتنگی های من در یک جمله خلاصه می شود و آن جمله اینکه گاهی دلتنگ کودکی ام می شوم نه دلتنگ دیروز و امروز خودم ، فقط کودکی است که گاهی مرا دلتنگ می کند .
دلتنگ سادگی های کودکی ، دلخوشی های کودکی ، بی رنگی های کودکی ، بی خیالی های کودکی ، آرزوهای دور و دراز کودکی ، قهرمانان خیالی کودکی و ....
آری من گاهی از این همه رنگ و ریا و دورویی و دروغ گویی خسته می شوم ، از جامعه و مردمی که همیشه راحتی و صفای خود را فدای رنگ و لعاب و تعارف و کلاس گذاشتن های بی خاصیت می کنند.
از مردم دو رو و حرف های قلمبه و احترامات جلوی رو و ... های پشت سر دلم می گیرد ، آری من دلتنگ کودکی ها می شوم یک رنگی ها ، سادگی ها ، حرف های دل در لغات ساده و بی آلایش.
آری من گاهی دلتنگ می شوم ......
تولدت مبارک مهندس عزیز
ممنون مهندس و آرزوی سلامتی برای همه دوستان خوبم رو دارم.