ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
شاید در مورد خروس بی محل خیلی چیزا شنیده باشید و لی امیدوارم هیچ وقت خروس بی محل رو درک نکنید.
چشمتون روز بعد نبینه دو روز پیش از تهران راه افتادیم و به سمت سیرجان حرکت کردیم ، بعد از طی1000 کیلومتر در حالیکه از خستگی نای در بدن نمونده بود به سیرجان رسیدیم
تازه مشکل شروع شد ، کلی دنبال هتل دویدیم همه گزینه های اول تا سوم پر بود ناچار به دنبال آخرین گزینه ی اجباری رفتیم هتلی که بدلیل کیفیت بسیار پایین (کثیف و قدیمی ) در شرایط عادی به هیچ وجه حاضر نبودم حتی یه ساعت در اون سر کنم .
یه اتاق خالی داشت که به ما داد ، شب تا ساعت یک نیمه شب بخاطر شرایط اتاق خوابم نبرد ولی بالاخره کم کم خستگی چیره شد و بخواب رفتم.
ساعت سه و نیم بامداد با صدای جناب خروس همسایه از خواب پریدم ، نگاهی به ساعت کردم ، دوباره خوابیدم یه ربع بعد دوباره با صدای خروس با پریشانی از خواب پریدم ، این داستان تا هشت صبح ادامه داشت،از این همه قدرت و توانایی این خروس نیم کیلویی شگفت زده شدم .
صبح وقتی به محل کار رفتیم مث آدمای معتاد پشت سر هم خمیازه می کشیدم توی جلسه ای که با دوستان داشتیم من کمتر از پنج درصد داستان رو متوجه شدم و همه از چشمای قرمز من می پرسیدن اینجا بود که به درک کاملی از داستان خروس بی محل رسیدم .
در برگشت وقتی برای مسئول پذیرش هتل داستان رو تعریف کردم با تعجب گفت مگه باز می خونه ، گفتم بله اتفاقا با آهنگ هم می خونه. مسئول محترم قول داد که شخصا بره در خونه همسایه و کار خروس رو یه سره کنه.
و تازه متوجه شدم که تا حالا هرکی توی اون اتاق خوابیده به درک خروس بی محل نایل شده است.
و وقتی شب بعد دوباره داستان تکرار شد با تمام وجود در برابر قدرت این خروس نیم کیلویی زانو زده و ملتمس دعا شدم .
ولی بالاخره مسئول محترم ، اتاق ما رو تعویض کرد و ظاهرا با خروس تسویه حساب کرد.
امیدوارم هیچ وقت به خروس بی محل گرفتار نشین .
خروس بی شصخیت!!