باید جلو پشههای اقتصادی را گرفت تا تبدیل به ببر خطرناک اقتصاد نشوند. این نظر نماینده سمنان در مجلس است. حرف قشنگی است.
منتها ما متوجه نمیشویم چرا تمام تابستان که در و پنجره چهارطاق باز بود و اینهمه پشه آمد توی اقتصاد، مجلس دووجب توری به پنجره وصل نکرد تا جلو پشهها را بگیرد. اصولا برخی نمایندهها در مجلس معتقد به جلوگیری نیستند، نه جلوگیری از ورود پشه، نه جلوگیری از ورود مثلا ریزگردها از عراق به داخل کشور، نه جلوگیری از ماشین ناخواسته و وارداتی با پول دارو، نه جلوگیری از چیزهای دیگر. آنطور که معلوم است بعضی از نمایندگان را پشه زده است. حالا تکذیب کنند، ولی دستوصورتشان گلگلی شده و جای نیش پشه مشهود است.
حالا به فرض پشههای اقتصادی بیایند، راهکار چیست؟ یا باید پشه ما را بزند، یا ما باید پشه را بزنیم.
اگر هم خیلی تیز باشیم باید پشه را توی هوا نعل کنیم. منتها پشهها تیزتر هستند. هم خودشان، هم نیششان. آدم نمیفهمد از کجا خورد. اما وقتی خورد میفهمد خورده است. پشههایی هم هستند که وقتی میزنند آدم نمیفهمد و بعدا وقتی جاش باد کرد میفهمد خورده است.
همین الان «سورینت» از علایم خوردگی اقتصادی است. همچنین دیروز بانک مرکزی -که قبلا رییسش خاوری بود و الان بغل «سلین دیون» است- اعلام کرد چندتا خوردگی دیگر در گوشهوکنار بدن اقتصاد پیدا کرده؛ بانک «ثامن» یکی از این خوردگیهاست. بهنظر ما تا پولتان را نخوردهاند پولتان را بکشید بیرون.
پشهکش نیز یکی از راههای مبارزه با پشههاست که چون ما - این اواخر- پز حمایت از محیطزیست برداشتیم (اما پلنگ و آهوی ایرانی را مثل آبخوردن با تیر میزنیم) و کلا ضدخشونت هستیم، موافق استفاده از پشهکش نیستیم. بهنظر ما باید با پشههای اقتصادی مدارا کرد. چون پشه خون یکی را میمکد، بعد میرود آن خون را به یکی دیگر تزریق میکند. یعنی کار پشه ادخال خون نفوس در نفوس دیگر است.
پشه اقتصادی الان نوعی تیر غیب است. آدم یکهو گرفتارش میشود؛ اوخ... اوخ... من را هم زد... دارد باد میکند... . باد کرد.