استاد ایرج رحمانپور متولد ۱۳۳۵ منطقه سرکان شهرستان کوهدشت و مردی از طایفه بزرگ عبدولی است.
حنجره طلای ایرج ، مردم غرب کشور را تا اعماق سایه سار بلوطان قامت در هم تنیده و درختان ارجن فرو می برد و هوره و موره سیاه چادر نشیان غرب کشور را زنده می دارد! صدای ایرج صدای تاریخ کهنی است که ناملایمات بسیاری را بر شانه های زخمی خود تحمل کرده است ، پیشینه ای که اگر ایرج و ایرج ها نباشند در قعر دره های فراموشی ، تار خواهد شد.
.
.
استاد رحمانپور در دهه ۵۰ زمانی که بسیار جوان بود وارد عرصه موسیقی شد. او عاشق ترانه های زبان مادری است و بیشتر بر نغمه های محلی لکی و لری تکیه می کند چرا که این آثار را میراث گرانبهای گذشتگان و امانت باستان می داند و تلاش می کند که از فراموش شدن آنها جلوگیری کند.
وی در عرصه شعر، فیلمنامه نویسی، مقالات پژوهشی در زمینه زبانشناسی فعالیت کرده است و آثاری خلق نموده است که به گفته خودش عمر بیشتری می خواهد تا آنها را منتشر کند، این هنرمند در غرب کشور و مناطق زاگرس نشین بسیار شناخته شده است و ترانهها و ملودیهای او را همگی می شناسند.
او بر اساس روایتها و حماسههای اقوام ایرانی و نیز زندگی امروزه مردم غرب ایران که مردمی محروم هستند به روایتگری به زبان شعر مشغول است. رحمانپور در واقع ترانه سرایی ملی است که زبان لکی و لری را به جهت تسلطی که بر این زبان و اسطوره ها و تاریخ آن دارد به عنوان زبان خود انتخاب کرده و به سرودن شعر و ترانه پرداخته است ایشان به زبانهای لکی ، لری ، فارسی ، لری بختیاری و... اشعاری را بر اوراق ادب نگاشته است.
همانگونه که ذکر گردید ایشان در زمینه آواز دارای حنجره ای خاص است که توانایی اجرا در اکتاوهای بسیار بالا را داراست . صدای منحصر به فرد رحمانپور به حق پژواکی است از نغمات تاریخی و اسطوره ای مردمان ایران باستان .
رحمانپور بخاطر احاطهای که به آوازها و نغمه های کهن و بکر لکی و لری دارد توانسته است شیوه ای مختص به خود در خواندن ترانه های لکی و لری ارائه دهد .
صدای رحمانپور که دارای درون مایه ای پرشکوه و حماسی و در عین حال از سوگ سروده های بومی بویژه "هوره" بهره می برد در سالهای اخیر با استقبال فراوان علاقمندان موسیقی در کشور همراه بوده است.
عده ای او را شاعر غمگین ترین ترانه های ایل نامیده اند. چرا که سوگ تاریخ را در دل ابیات این شعار دلسوخته فرهنگ گذشتگان می توان دید. عده ای هم ، او را حنجره زخمی زاگرس نامیده اند.
کتابی از اشعار این هنرمند با عنوان "دسمه بیر" (دستم را بگیر! ) چاپ گردیده است .
هرچند استاد تواضع کرده و از شکوه و گلایه دوری می کند ولی دوستداران موسیقی و دل سوختگان فرهنگ از ناملایمات و سنگ اندازیهای عده ای خاص در حق استاد کاملا آگاهند.
در دلجوی و ارج به مقام این هنرمند ، شاعران جوان بسیار شعر سروده اند از آن جمله می توان شعر زیبای زیر را مثال زد:
شکسته در هجوم میله های شب برای مان بخوان
غریب، زخم دار، مبتلای شب برای مان بخوان
بیا دوباره از " کلیمه " های زخمی سیاه مال نو
و " سیت بیارمی " در انحنای شب برای مان بخوان
بیا که ایل روی دست این شب بلند مانده است
بیا و تا سپیده پا به پای شب برای مان بخوان
مجموعه کامل اشعار لکی و لری ایرج رحمانپور در کتابی با عنوان " تو را می نویسم، سرزمینم " توسط سهراب آزادی گردآوری و به فارسی برگردان شده است.