انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

گزارش خواندنی اشپیگل در مورد اردوغان

 

 

تک تیراندازها بر روی بام ها نگهبانی می دهند و هلی کوپترها بر فراز میدانی که انبوه پرچم های سرخ منقش به هلال ماه در آن به اهتزاز درآمده اند می چرخند. هزاران نفر خود را از استانبول، آنکارا و دریای سیاه به این جا یعنی به شهر کوچک یوزقات واقع در آناتولی مرکزی رسانده اند و از ساعت ها پیش و در گرمای سوزان انتظار می کشند تا از آن مرد تجلیل کنند. آنها نام او را فریاد می زنند و از بلندگوهای میدان سرود انتخاباتی آن مرد پخش می شود:" مرد ملت، رجب طیب اردوغان".

 

هنگامی که نخست وزیر ترکیه روی صحنه می آید، زنان با روسری های خود اشک هایشان را پاک می کنند و مردان ریشو به زانو می افتند. اردوغان دست ها را بالا می برد و نعره می کشد: "آیا ما همه خواهر و برادر هستیم؟ آیا ما همه ترک هستیم؟" و جمعیت پاسخ می دهد: "طیب، ما تا دم مرگ در کنار تو هستیم". اگرچه که در سراسر ترکیه رقابت های انتخاباتی برگزار می شود اما آن چه در این میدان می گذرد متفاوت است و به همین خاطر اردوغان رقابت و مبارزه انتخاباتی خود را یک جنگ رهایی بخش می داند. رای دهندگان او یگان ها و نیروهایش به شمار می آیند، همان نیروهایی که می خواهند او را به ریاست جمهوری برسانند.

 

مصطفی کمال یا همان آتاتورک نیز 95 سال پیش از لشگرکشی خود علیه متفقین غربی به عنوان "جنگ رهایی بخش" یاد می کرد و پس از آن بود که جمهوری ترکیه را بنیاد گذاشت. و حال اردوغان مبارزات انتخاباتی خود را از همان مناطقی آغاز می کند که نقطه شروع آن جنگ بود. او مانند یک آتاتورک مدرن پشت میکروفون می غرد و می گوید: "هرگز اجازه نخواهیم داد که نیروهای بیگانه به ترکیه آسیبی برسانند". البته منظور اردوغان از نیروهای بیگانه دانشجویانی است که زمانی قزی پارک را اشغال کرده بودند و اپوزیسیون سکولار ترکیه و کشورهای اروپایی.

 

اردوغان شصت ساله از یازده سال پیش بر ترکیه حکومت می کند و از آن جایی که بیش از سه بار نمی تواند نخست وزیر شود قصد دارد در انتخابات 10 آگوست به عنوان رییس جمهور ترکیه انتخاب شود. البته اردوغان ترجیح می دهد که حاکمی مادام العمر باشد یا حداقل تا سال 2023 که مصادف با یکصدمین سالروز تاسیس جمهوری ترکیه است در قدرت بماند. او غالبا از این تاریخ می گوید و بر روی پلاکاردهای انتخاباتی وی نیز رقم 2023 به چشم می خورد.

 

ترکیه در دوران نخست وزیری اردوغان تغییر و تحولاتی شگرف را شاهد بود و از کشوری بحران زده به قدرتی منطقه ای بدل شد. و البته اردوغان نیز در آغاز از یک بنیادگرای مذهبی به اصلاح طلبی دموکراتیک تغییر چهره داد و توانست آن الیت کهنه را از قدرت کنار زده و شکوفایی و رشد اقتصادی را برای کشورش به ارمغان آورد و آن اکثریت متدین و محافظه کار کشورش را از فقر و محرومیت های سیاسی آزاد کند.

 

اما اردوغان با هر پیروزی انتخاباتی گامی در جهت اقتدارگرایی برداشت و همو بود که دستور سرکوبی تظاهرات های مخالفان و بازداشت منتقدان را صادر کرد و مسیری متفاوت در پیش گرفت. آن مرد اصلاح طلب بدین صورت به یک پدرسالار و از شخصیتی امید بخش به چهره ای خطرساز بدل گشت. اردوغان به هنگام خداحافظی از طرفدارانش در شهر یوزقوت دستانش را به مانند سلام اخوان المسلمین بلند کرد و فریاد زد:" رسالت ما تازه آغاز شده است".

 

برای پی بردن به انگیزه های اردوغان و آن هدفی که وی برای کشورش در نظر دارد بهتر این است که نگاهی به گذشته و ترقی و برآمدن این مرد بیاندازیم. این داستانی از یک تغییر و تحول است که در پنج پرده روایت می شود.

 

صعود: استانبول

 درهای خانه های محله بندری کاظم پاشای استانبول ظاهرا از پاشنه درآمده و بی خانمان ها در زیر پل ها در میان زباله ها می گردند. اردوغان در همین محله به دنیا آمد و بزرگ شد. او در دوران جوانی یک "ترک سیاه" محسوب می شد، یک جوان سرکش که پدرش احمد با پولی که از راه جابجایی کالا به دو سوی بسفر به دست می آورد زندگی خود و خانواده اش را اداره می کرد. اما اردوغان جوان خیلی زود راه و چاه کار را یاد گرفت و در خیابان ها به فروش نان های کنجدی مشغول شد و هر کس که مزاحم کسب وی می شد از ضربات مشت های وی در امان نبود. سالخوردگان این محله هنوز هم آن جوانی را به یاد می آورند که آکنده از خشم بود. یکی از آنها می گوید:" طیب از دعوا و کتک کاری ابایی نداشت. روی بام مسجد می رفت و آیه های قرآن را تلاوت می کرد".

 

اردوغان در تیم فوتبال محلی اروکسپور نیز در پست مهاجم بازی می کرد و پس از آن که درسش در مدرسه مذهبی امام هاتیپ به پایان رسید در رشته مدیریت اقتصادی در دانشگاه مشغول به تحصیل شد و پس از آن در یک کارخانه کالباس سازی به عنوان حسابدار به کار مشغول گشت. در همان زمان به حزب اسلام گرای رفاه پیوست و در آن جا با همسرش امینه آشنا شد. اردوغان در چهل سالگی ناگهان ترقی کرد و به عنوان شهردار استانبول انتخاب شد و اگرچه که الیت کهنه استانبول همواره اردوغان را تحقیر می کردند اما او به عنوان شهردار بسیار خوش درخشید و اقدامات عمرانی زیادی در رابطه با بهینه سازی حمل و نقل و خیابان ها و تامین آب شرب استانبول انجام داد.

 

اردوغان از همان آغاز جوانی در اندیشه قدرت بود و آن تحقیرهای الیت سکولار در آغاز شهرداری استانبول نیز با همه تلخی اش بر انگیزه های اردوغان افزود. "تورگوت کازان" حقوقدان ترک که از ده سال پیش روابط دوستانه ای با نخست وزیر ترکیه دارد می گوید:" اردوغان از جاه طلبی و پشتکار لازم برای یک فرد عصیانگر برخوردار و به عنوان یک سیاستمدار همچنان همان جنگجو و مبارز خیابانی باقی مانده است". ساکنان محله پاشا به مانند اردوغان مردمانی فقیر اما بسیار مغرور هستند. یکی از اهالی محل می گوید:" خودتان ببینید که راه رفتن و حرف زدن اردوغان درست مثل اهالی کاظم پاشا است". غرور اردوغان البته به این معنی نیز هست که وی هر انتقادی علیه دولت را یک توهین شخصی قلمداد می کند و به شدت پاسخ می دهد. اصولا هر کس اردوغان را ناامید کند به شدت مجازات و مورد پیگرد قرار می گیرد.

 

اردوغان در واقع پوپولیستی مهربان و جذاب است که توانایی جذب توده ها را دارد اما در این مورد که از طریق دیپلماسی به اهداف خود برسد به هیچ عنوان استعدادی ندارد. در جریان مجمع جهانی اقتصاد داووس در سال 2006 آن هنگام که احساس کرد در میانه بحث از سوی شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل به چالش کشیده شده است ناگهان حالت تهاجمی به خود گرفت و کاری کرد که بعدها مشاوران پرز را به عذرخواهی واداشت. و البته رای دهندگان اردوغان نیز چنین حرکاتی را به شدت می پسندند. به عبارت دیگر می توان گفت اردوغان همان کسی است که به مذاق بسیاری از مردم ترکیه خوش می آید یعنی انسانی آکنده از خودباوری و نفوذ و جسارت.

 

در عین حال اما نخست وزیر ترکیه اهمیت زیادی برای فرمانبرداری و وفاداری قایل است. او همچنان به آرایشگر دوران جوانی خود وفادار مانده و هنوز هم اصلاح موهایش را به پسر همان آرایشگر می سپارد. در سالن آرایشگاه مردانه یاشار آیهان در محله کاظم پاشا تصویر اردوغان را روی دیوار می بینیم. آیهان می گوید:" طیب هرگز محله و زادگاه خود را فراموش نکرده است". ایهان نیز البته می خواهد در انتخابات ریاست جمهوری به اردوغان رای دهد:" به خاطر طیب است که به کاظم پاشا و کشور و مذهبمان افتخار می کنیم".

 

در اوج: کایسری

شهر کایسری تا قبل از روی کار آمدن دولت حزب عدالت و توسعه کمتر از نیم میلیون جمعیت داشت اما امروز جمعیت آن بیش از دوبرابر افزایش یافته است. این شهر در واقع نماد موفقیت اقتصادی ترکیه محسوب می شود و از آن با لقب قلب "ببر آناتولی" یاد می کنند، متروپل همواره در حال رشدی که رفاه سال های اخیر ترکیه در آن آغاز شده است. شهر کایسری در کوهپایه های کوه آتشفشان 3916 متری ارکیس قرار دارد، همان کوهی که قله آن شش ماه از سال پوشیده از برف است و امروزه امکاناتی مانند تله کابین، پیست اسکی و رستوران های بی شمار در آن ایجاد شده است. در داخل شهر کایسری نیز رستوران های فست فود زنجیره ای و شعبه های فروشگاه های زنجیره ای مد اروپا در کنار یکدیگر قرار دارند و در برابر آن خانه های ویلایی حومه شهر خودروهای لیموزین و بی ام و و بنز و آئودی دیده می شود.

 

در شهر کایسری صدها شرکت جدید و کارخانه های نساجی و ماشین سازی تاسیس شده و یکی از بانک های مهم ترکیه و کارخانه کابل سازی و کنسرسیوم های بین المللی مانند بویداق هولدینگ و بزرگترین کارخانه مبل سازی ترکیه یعنی استقبال نیز در کایسری قرار دارد. تقریبا همه کاناپه ها و کمدهای دیواری و آشپزخانه های پیش ساخته این کشور نیز در کایسری ساخته می شود و شرکت های اروپایی نیز در این شهر شعبه دارند.

 

خانم شفق چیویسی می گوید:" کایسری شباهت زیادی به ایالت شوآب آلمان دارد. در این جا نیز مردم محافظه کار و در عین حال کوشا و مصمم هستند". این خانم 50 ساله که در واقع در اشتوتگارت آلمان بزرگ شده و سپس در دهه نود به زادگاه و وطن پدر و مادرش بازگشته است در سال 1997 همراه با همسرش یک کارخانه چوب بری در کایسری تاسیس کرد و امروز صندلی های ساخته شده در کارخانه وی به سراسر اروپا صادر می شود. چیویسی می گوید:" این هم یکی از موفقیت های اردوغان به حساب می آید. قبل از روی کار آمدن او نرخ تورم در ترکیه بالای چهل درصد بود . دولت های قبل از او همگی فاسد و آشفته بوده و همواره در درون ائتلاف ها نیز اختلاف وجود داشت و هیچ اعتماد و اطمینانی وجود نداشت". به گفته خانم چیویسی بسیاری از دوستان وی در آن زمان در اعتراض به وضعیت موجود به حزب عدالت و توسعه رای دادند:" از زمان روی کار آمدن اردوغان لیر ترکیه ثبات نسبی پیدا کرد و حتی بر ارزش آن افزوده شد".

 

به باور خانم چیویسی اقتصاد ترکیه پیش از اردوغان در کنترل کامل الیت کمالیست بود اما اردوغان بازارها را به روی شرکت های آناتولی گشود و شرکت های بزرگ دولتی مانند تله کام و صنایع نفت و گاز و بنادر و فرودگاه ها را به بخش خصوصی واگذار کرد. افزون بر آن اردوغان بازار کار را آزاد و اصلاحات زیادی در شاخه بانک و اعتبارات ایجاد کرد و این همه نیاز اقتصاد ترکیه بود. اقتصاد ترکیه از زمان آغاز دوران حزب عدالت و توسعه هر سال تا نه درصد رشد را شاهد بوده و سرمایه گذاران خارجی بین سال های 2003 تا 2012 بیش از چهارصد میلیارد دلار در این کشور سرمایه گذاری کردند. این در حالی است که طی بیست سال پیش از آن تنها 35 میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی در ترکیه صورت گرفته بود. بدین ترتیب بود که شهرها و مناطق بی اهمیت آناتولی مرکزی به شهرهای صنعتی بدل شد و به موازات آن یک طبقه متوسط تازه شکل گرفت، طبقه ای که اعضای آن همان شهروندان اسلام گرا و محافظه کاری بودند که رفاه و دینداری همزمان را می خواستند. و البته همزمان در سراسر کشور مناطق مسکونی جدیدی ساخته شد و غالبا در اختیار جمعیت فقیر روستایی قرار گرفت.

 

کایسری الگویی است که اردوغان برای سراسر ترکیه در نظر دارد. در این شهر هیچ رستورانی مشروبات الکلی نمی فروشد و بسیاری از زنان محجبه هستند و تقریبا هر شرکت و کارخانه ای یک نمازخانه دارد. به عقیده مردم کایسری ثروت و دیانت مکمل یکدیگر محسوب می شوند. جامعه شناسان از مردم کایسری با عنوان "کالوینیست های اسلام گرا" یاد می کنند. حزب عدالت و توسعه به طور معمول در این شهر تا هفتاد درصد رای داشته و در کایسری کمتر کسی مخالف اردوغان است. به عبارت بهتر حداقل تا این زمان به این صورت است. زیرا از قرار معلوم وضعیت در کایسری نیز آرام و به تدریج تغییر می کند و به گفته خانم چیویسی ، اردوغان دیگر آن چهره محبوب گذشته نیست:" رفتار خشن او علیه معترضان قزی پارک و روزنامه نگاران منتقد و همین طور دور شدن او از خط مشی اصلاح طلبانه و اتحادیه اروپا برای بسیاری از این مردم قابل قبول نیست". افزون بر آن مهم ترین دستاورد اردوغان یعنی نرخ رشد اقتصادی نیز کمرنگ شده است و ترکیه در سال 2013 تنها سه درصد رشد اقتصادی داشت. در همین حال صندوق بین المللی هشدار داده است که ترکیه از جمله شکننده ترین بازارهای توسعه در جهان محسوب می شود.

 

این موفقیت اردوغان تا مدت ها بر نارسایی های ساختاری ترکیه سرپوش گذاشته بود و به همین خاطر حزب عدالت و توسعه همواره در پای صندوق های رای با مشکل چندانی روبرو نمی شد. میزان واردات ترکیه از سال ها پیش بیش از صادرات آن است و کسری تراز تجاری این کشور از 16 میلیلارد به 84 میلیارد دلار در سال 2012 افزایش یافته است. افزون بر آن سرمایه گذاران خارجی نیز تنها به سرمایه گذاری های کوتاه مدت رغبت نشان می دهند. خانم چیویسی می گوید:" آنها قبل از آغاز بحران جهانی اقتصاد سرمایه های خود را از ترکیه خارج کردند و به همین خاطر ترکیه از یک توسعه پایدار برخوردار نیست. ما فقط پشت سرهم مرکز تجاری می سازیم و تنها روی صنعت ساختمان تمرکز کرده ایم. در این کشور حتی یک صنعت بی عیب و نقص و یا یک موفقیت بلند مدت در شاخه آی تی وجود ندارد".

 

آشتی: دیاربکر

 در این بزرگترین شهر کردنشین ترکیه تا همین ده سال پیش وضعیت فوق العاده برقرار بود. اما امروز توریست ها به این شهر واقع در کنار رود دجله می آیند و هتل هیلتون در این جا شعبه دارد و فرودگاه آن یکی از بزرگترین فرودگاه های کشور به شمار می آید. در شهری که تا همین ده سال پیش تنها سربازان ارتش در خیابان های آن گشت می زدند، امروز دستفروش ها تی شرت هایی با تصویر عبداله اوجلان رهبر حزب کردی و منحله پ.ک.ک می فروشند.

 

تا سال 2004 گفتگو به زبان کردی و خواندن کتاب های کردی و شنیدن موسیقی کردی در این جا ممنوع بود. اما اردوغان اولین نخست وزیری بود که بابت این تحقیرها و تبعیض ها از مردم کرد عذرخواهی کرد. او نه تنها آتش بس میان نیروهای دولتی و نیروهای کرد برقرار کرد بلکه آن ممنوعیت صحبت به زبان کردی را محدود و اقتصاد این منطقه را جانی تازه داد و در سال های اخیر حتی یک کانال تلویزیونی به زبان کردی نیز راه اندازی شده است. البته اردوغان با توجه به منافع شخصی خود رو به سوی کردها آورد و ظاهرا به دنبال رای دهندگان جدید است. دولت اردوغان تازه در پایان همین ماه ژوئن بود که لایحه عفو عمومی اعضا و هواداران پ.ک.ک را تقدیم مجلس ترکیه کرد و این نوعی هدیه انتخاباتی به کردهایی بود که می توانند با رای دادن به اردوغان او را در همان دور نخست انتخابات حایز اکثریت آرا ساخته و وی را راهی کاخ ریاست جمهوری کنند.

 

البته اردوغان یک رقیب کرد نیز در این انتخابات دارد که برای اولین بار خود را در معرض انتخاب مردم سراسر کشور می گذارد. "صلاح الدین دمیرتاش" در این شهر واقع در جنوب شرقی ترکیه بزرگ شده و در هنگام کودکی شاهد به آتش کشیده شدن روستاهای کردنشین و اعدام اهالی این روستاها به دست سربازان ارتش بوده است، سربازانی که خانه به خانه در جستجوی پیکارجویان حزب تروریستی پ.ک.ک بودند. دمیرتاش که امروز به عنوان کاندیدای نخست حزب کردی HDP وارد این رقابت ها شده است البته طرفداران زیادی در میان ترک های جوان و لیبرال نیز دارد. با این حال نظرسنجی ها نشان می دهد که دمیرتاش تنها ده درصد از آرا را به خود اختصاص خواهد داد اما نفس کاندیداتوری وی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. دمیرتاش اقرار می کند:" اردوغان این کشور را تغییر داد اما بی تردید تحت رهبری او نمی توانیم یک ترکیه دمکراتیک داشته باشیم". دمیرتاش در نظر دارد که یک اپوزیسیون چپ لیبرال تشکیل داده که کردها و ترک های سکولار نیز در آن فعال باشند:" آرزوی ما یک ترکیه متکثر است، ترکیه ای که تنها به کمالیست ها و سنی های محافظه کار تعلق نداشته باشد".

 

عبداللطیف شنر در حالی که صدایش به دلیل صدای گوشخراش ماشین حفاری به زحمت به گوش می رسد فریاد می زند:" نترسید، داخل شوید". در همین حال کارگران ساختمانی در حال تخلیه نخاله های بنایی از پله های ساختمان هستند. شنر محل بهتری برای دفتر خود در آنکارا پیدا نمی کند چون هیچ یک از مالکان ساختمان ها حاضر نیستند آپارتمانی به این استاد اقتصاد دانشگاه کرایه دهند. زیرا شنر یکی از بنیان گذاران حزب عدالت و توسعه است که زمانی به وزارت اقتصاد و معاونت نخست وزیر ترکیه هم رسید اما در سال 2008 به دلیل پاره ای از اختلاف ها حزب حاکم را ترک کرد.

 

شنر در حالی که تسبیحی را می چرخاند می گوید:" اردوغان در میان بنیانگذاران حزب فردی جنجال برانگیز بود و از آن جایی که یک شهرستانی به حساب می آمد هیچ طرح و برنامه سیاسی کشوری نداشت". اما همین اردوغان محبوب ترین سیاستمدار اسلام گرای ترکیه محسوب می شد و این محبوبیت به ویژه از زمانی که توسط رژیم نظامی به زندان افتاد روز به روز افزایش یافت. دلیل بازداشت و زندانی شدن اردوغان این بود که وی در یکی از سخنرانی هایش در سال 1997 شعری را خوانده بود که از سوی حاکمان وقت نوعی فراخوان اسلامی تلقی می شد:" مسجدها پادگان های ما و مناره ها سرنیزه های ماست". این محکومیت و زندان ده ماهه اما اردوغان را به یک شهید بدل کرد.

 

به گفته شنر بنیان گذاران حزب عدالت و توسعه قصد داشتند که حزب خود را یک نیروی میانه رو نشان دهند و به همین دلیل اجرای شریعت و دوری از غرب به دلایل تاکتیکی از برنامه های حزب حذف شد:" ما برای نرم کردن نظامیان از ادبیات سکولار استفاده می کردیم". پس از برکناری کودتاگونه اولین نخست وزیر اسلام گرای ترکیه یعنی نجم الدین اربکان در سال 1997 بود که دیگر اسلام گرایان حزب وی یعنی حزب اسلام گرای رفاه نیز احتیاط پیشه کردند و البته حزب عدالت و توسعه نیز از دل همان حزب بیرون آمد. شنر می گوید: "البته ما هرگز از اعتقادات دینی خود دست نکشیدیم اما این را پذیرفتیم که تغییر جامعه تنها با انتخاب یک روند تدریجی امکان پذیر است".

 

با روی کار آمدن اردوغان، نظامیان کمالیست سکولار با نگرانی او را زیر نظر داشتند اما به این دلیل که اردوغان به اتحادیه اروپا نزدیک می شد و صحبتی از اسلامی کردن کشور به میان نمی آورد آنها نیز تا مدتها واکنشی در برابر وی نشان ندادند. اما بعدها یعنی در سال 2007 بود که ژنرال ها متوجه شدند قدرت اردوغان یک خطر جدی محسوب می شود. دلیل آن هم اظهار تمایل جدی و اصرار اردوغان در مورد انتخاب رفیق حزبی اش یعنی عبداله گل به ریاست جمهوری ترکیه بود. بدین ترتیب ژنرال ها طرح یک کودتا علیه وی را ریختند که البته با واکنش سریع اردوغان روبرو شدند. اردوغان آشکارا نظامیان را ملامت می کرد و سه ماه بعد عبداله گل را روی صندلی ریاست جمهوری نشاند و بدین ترتیب آن پسرک فقیر و سرکش محله کاظم پاشا توانست ژنرال های قدرتمند را ناکام کند.

 

پس از این موفقیت بود که اردوغان روند پاکسازی نهادها از آن الیت کهنه را کلید زد. دادستانی ترکیه نیز کیفرخواستی علیه آن گروه موسوم به ارگنکون تنظیم کرد، گروهی که به تلاش علیه دولت متهم شده بودند. بدین ترتیب اردوغان با این کار ستون فقرات آن "دولت پنهان" ترکیه را شکست و قول داد که به اتهامات و جرایم آنان رسیدگی شود. اعضای ارگنکون در واقع همان افرادی بودند که در سال های دهه هشتاد از سوی دولت وقت ماموریت شکار مخالفان را بر عهده داشتند. البته در آن کیفرخواست اشاره ای به این مساله نشده بود و در عوض دادستان های ترک همه تلاش خود را برای اثبات اتهام تلاش در جهت کودتا متمرکز کردند. آنها در این مسیر از شاهدانی بی نام و نشان و مدارکی غالبا جعلی استفاده کرده و و طی دادگاه هایی نمایشی صدها افسر و استاد دانشگاه و روزنامه نگار را به زندان های طویل المدت محکوم کردند.

 

رضا تورمان یکی از قضات سابق دیوان حقوق بشر اروپا می گوید:" اتهامات آشکارا هیچ پایه و اساسی نداشت و اصولا اردوغان هم هرگز بنا نداشت که اقدامی جدی علیه آن به اصطلاح اعضای دولت پنهان انجام دهد. اردوغان در واقع از این دادگاه ها در جهت خاموش کردن مخالفان خود سوءاستفاده کرد". بین سال های 2001 تا 2011 در سراسر جهان 35000 نفر به اتهام اقدامات تروریستی بازداشت شدند که 12897 مورد از این بازداشت ها در ترکیه صورت گرفت.

 

"نازلی ایکاک" یکی از دوستان سابق اردوغان می گوید: "پس از دادگاه ارگنکون بود که اردوغان احساس کرد قدرت مطلق را در اختیار دارد و از آن زمان بود که به این نتیجه رسید که هیچ التزامی به قانون ندارد". هستند سیاستمدارانی که پس از موفقیت های متعدد فروتنی در پیش می گیرند اما اردوغان از آن دسته سیاستمدارانی بود که روز به روز طمع بیشتری به قدرت پیدا کرد.

 

نخست وزیر ترکیه به عنوان حرکت بعدی به سراغ متحد و دوست سابق خود یعنی "فتح اله گولن" رفت، همان واعظی که در سال 1999 و از ترس نظامیان به آمریکا گریخته بود. گولن کسی بود که همواره آرای طبقات متدین جامعه را برای اردوغان تضمین می کرد و اردوغان نیز در مقابل امکانات متعدد تجاری در اختیار پیروان جماعت گولن قرار می داد. بی تردید بدون کمک جماعت گولن به هیچ عنوان اردوغان پیروز دادگاه های ارگنکون نمی شد زیرا اعضای این جنبش از چند سال پیش همه مناصب مهم تشکیلات قضایی ترکیه را به انحصار خود درآورده بودند اما پس از پیروزی در انتخابات پارلمانی سال 2011 بود که اردوغان تصمیم گرفت خود را از قید جنبش گولن رها کند زیرا دیگر حاضر نبود که به درخواست های این گروه برای اشغال مناصب مهم و قراردادهای دولتی تن بدهد. بدین ترتیب در پاییز 2013 جنگ قدرت وارد فاز جدیدی شد و اردوغان دستور تعطیلی مدارس جنبش گولن را صادر کرد.

 

کوتاه زمانی بعد نیروهای پلیس پنجاه عضو حزب عدالت و توسعه و از جمله پسران سه تن از وزرای دولت را به اتهام فساد مالی بازداشت کردند. رهبری این اقدام نیز با دادستان های ترکیه بود، همان کسانی که آشکارا به جنبش گولن وابسته بوده یا به آن تعلق خاطر داشتند. در نهایت آنها بلال پسر اردوغان را نیز به اتهام فساد بازداشت کردند.

 

اگرچه که اردوغان پس از این جریان نیمی از اعضای کابینه خود را تغییر داد اما هرگز حاضر نشد توضیحی در مورد این رسوایی های مالی ارائه دهد. او به گونه ای رفتار کرد که گویی هرگز با جنبش گولن همکاری نداشته است و در بهار سال جاری بود که شمار زیادی از افراد ارگنکون از زندان آزاد شده و جالب آن که نخست وزیر از دادگاه های ارگنکون به عنوان دسیسه جنبش گولن علیه ارتش یاد کرد.

 

اردوغان یازده سال پیش با وعده تبدیل کردن ترکیه به کشوری دموکراتیک روی کار آمد. اگرچه که وی مجازات اعدام را لغو و اصلاحاتی در قوانین مدنی انجام داد و قوانین تبعیض آمیزی چون ممنوعیت حجاب در دانشگاه ها را نیز لغو کرد اما نه تنها در نهادهای ترکیه اصلاحاتی انجام نداد بلکه آن را تحت کنترل کامل خود درآورد. شاید در طول تاریخ ترکیه هیچ فرد و گروهی به اندازه اردوغان و کمالیست ها از دستگاه قضایی و امنیتی و پلیس برای کنار زدن مخالفان استفاده نکرده باشد. اردوغان اختیاراتی تقریبا مطلق برای دستگاه امنیت داخلی کشور قایل شد و بر این اساس این سرویس می تواند بدون حکم قضایی اقدام به شنود مکالمات تلفنی کرده و به اطلاعات شرکت ها و دوایر دولتی و غیردولتی دسترسی داشته باشد.

 

هر کس که با دولت مخالفت کند به عنوان دشمن کشور مورد پیگرد قرار می گیرد و در ماه های گذشته صدها دادستان و قاضی و مامور پلیس برکنار شده اند. روزنامه نگاران منتقد نیز بازداشت و یا ممنوع القلم می شوند. آن دانشجویانی که در جریان یکی از سخنرانی های اردوغان با بالا بردن یک بنر خواست خود در مورد آموزش رایگان را مطرح کرده بودند نیز به اتهام واهی عضویت در یک گروه تروریستی به دادگاه کشانده شدند. "عثمان کان" یکی از سیاستمداران حزب عدالت و توسعه در دفاع از این خط مشی دولت می گوید:" در ترکیه بر خلاف اروپا گاهی برای رسیدن به اهداف سیاسی از ابزارهایی نه چندان نرم استفاده می شود".

 

ظاهرا اردوغان دیگر اهمیتی برای افکار و نظرات کشورهای اروپایی قایل نیست. او در آغاز دوران نخست وزیری خود برای محدود کردن قدرت نظامیان از پیوستن به اتحادیه اروپا استفاده ابزاری می کرد اما چیزی نگذشت که بروکسل را کاملا فراموش کرد. البته شور و شوق مردم ترکیه در مورد پیوستن به اتحادیه اروپا نیز فروکش کرده است و در حالی که ده سال پیش 73 درصد مردم این کشور خواهان پیوستن به این اتحادیه بودند امروزه تنها 44 درصد نسبت به اتحادیه اروپا اشتیاق نشان می دهند. همین چندی پیش بود که رییس مشاوران اردوغان گفت که اروپا یک بازنده است و ترکیه در مسیر بدل شدن به یک قدرت جهانی است که به زودی با چین و آمریکا برابری خواهد کرد.

 

بحران: قزی پارک

 

این پارک که در کنار میدان تقسیم استانبول قرار دارد در واقع طرحی بسیار کوچک در میان طرح های عظیم اردوغان محسوب می شد. نخست وزیر قصد دارد که سومین فرودگاه استانبول را که سه برابر بزرگ تر از فرودگاه فرانکفورت است بسازد و سومین پل بسفر و ساخت مسجدی با بلندترین مناره های جهان از جمله طرح او برای استانبول است. افزون بر آن قرار است که کانالی میان دریای مرمره و دریای سیاه کشیده شود و این طرح آخر چنان پوچ و پرهزینه است که حتی دولت نیز از آن به عنوان "پروژه ای ابلهانه" یاد می کند. این همه اما باید یادگارهای اردوغان باشند. به همین خاطر پارک کوچک قزی نیز می باید به یک مرکز تجاری بدل می شد.

 

یکی از روزهای آفتابی ژوئن 2013 بود که صدها نفر برای جلوگیری از تغییر کاربری قزی پارک به خیابان ها ریختند، اعتراضی که به سرعت به خیزشی علیه دولت اردوغان بدل شد و نیروهای امنیتی و پلیس با خشونت و پرتاب گاز اشک آور به سرکوب تظاهرکنندگان پرداختند. در همان روزها بود که یکی از مشاوران مونث نخست وزیر با خانم آرشیتکتی به نام "ایپک آکپینار" تماس گرفت و پرسید:" ما چه کار باید بکنیم؟ چگونه می توانیم آنها را سر عقل بیاوریم؟" و خانم آکپینار نیز که به عنوان یک آرشیتکت با تظاهرکنندگان همدلی داشت در پاسخ گفت:" به نخست وزیر بگویید که فورا به میان تظاهرکنندگان برود". اما جناب نخست وزیر در حال سفری رسمی به آفریقای شمالی بود و هنگام بازگشت به استانبول هرگونه نرمش را رد کرد و طی سخنانی نفرت آلود از تظاهرکنندگان به عنوان اوباش و تروریست یاد کرد و فریاد زد:" هر کس علیه ترکیه اقدامی کند از ترس خواهد لرزید".

 

اردوغان البته در اوج اعتراض ها از برخی فعالان سیاسی و از جمله خانم آکپینار دعوت کرد که به آنکارا رفته و در این مورد گفتگو کنند. نخست وزیر که در آن جلسه کاملا آرام اما پریشان به نظر می رسید سکوت کرده بود تا این که یک آرشیتکت محجبه از او پرسید:" آقای نخست وزیر چرا از ما نفرت دارید؟". در این حال بود که ناگهان اردوغان از جا پرید و فریاد کشید:" آخر چرا هویت خودتان را انکار می کنید؟".

 

در سراسر کشور صدها نفر از تظاهرکنندگان بازداشت و بسیاری از آنان به زندان های طویل المدت محکوم شدند. اردوغان نیز دائما از یک توطئه علیه دولتش می گفت و بدین صورت بود که کشور را دوقطبی کرد و از آن زمان موافقان و مخالفان وی رادیکال تر از گذشته شدند. جالب آن که اردوغان هر چه بیشتر تحت فشار قرار می گیرد به همان نسبت واکنش تندتری نشان می دهد. اما نشانه های ضعف در وجود وی کاملا بارز است و آن ماجرای فساد اقتصادی علیه وی نشان داد که رویای اردوغان برای برپایی یک امپراطوری نوین عثمانی شکست خورده است.

 

اردوغان پس از پیروزی در سال 2011 گفت:" امروزه سارایوو در حکم استانبول و دمشق در حکم آنکاراست". پس از آغاز بهار عربی اردوغان امید داشت که به کمک دولت اخوان المسلمین در مصر بتواند یک ائتلاف سنی تشکیل دهد اما کودتای نظامی در آن کشور این امید را نیز بر باد داد. همکاری با شورشیان مخالف اسد هم نه تنها راه به جایی نبرد بلکه امروز جنگ داخلی سوریه ثبات داخلی ترکیه را نیز در معرض تهدید قرار داده است. در این میان تنها مواضع تند و تیز اردوغان علیه جنایات اسراییل در غزه است که تا اندازه زیادی دوستان و مخالفان او را راضی نگه می دارد.

 

نخست وزیر ترکیه همه توان و حواس خود را بر پیشرفت های اقتصادی متمرکز کرده و دیگر نیازهای شهروندان را نادیده می گیرد. همین چند روز پیش بود که بولنت آرینچ معاون نخست وزیر ترکیه خندیدن زنان در ملأعام را گناهی بزرگ عنوان کرد و تنها چند ساعت بعد شبکه های اجتماعی آکنده از تصاویر خنده زنان ترک شد.

 

البته اردوغان نه تنها می خواهد شهروندان را در کنترل داشته باشد بلکه خواهان کنترل کامل حزب خود نیز است. او است که نمایندگان و استانداران را تعیین می کند. در این میان بسیاری از همراهان قدیمی از او دور شده اند و علی باباخان وزیر اقتصاد هم استعفای خود را اعلام کرد و بسیاری از نمایندگان حزب حاکم به عنوان اعتراض فراکسیون حزب را ترک گفته اند. مدت هاست که مشاوران پرتوان اردوغان جای خود را به عده ای بله قربان گوی وفادار داده و حتی پرزیدنت عبداله گل نیز قصد دارد که کاملا از سیاست کنار بکشد. با این حال هنوز هم اکثریت حزب عدالت و توسعه از اردوغان حمایت می کنند زیر از این بیم دارند که فقدان یک چهره کلیدی منجر به فروپاشی حزب شود.

 

حال اردوغان می خواهد رییس جمهور شود و البته از پیروزی خود اطمینان دارد. اپوزیسیون ترکیه و حتی حزب سابقا پرنفوذ جمهوری قدرتی ندارد و یک دیپلمات تقریبا ناشناخته به نام اکمل الدین احسان اوغلو را به عنوان کاندیدای خود برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی کرده است.

 

"متین فیضی اوغلو" رییس اتاق بازرگانی ترکیه هشدار می دهد:" اردوغان در مقام رییس جمهور آخرین مکانیسم های نظارتی را نیز فشل خواهد کرد . استبداد رای این مرد حد و مرزی نمی شناسد". اردوغان قصد دارد که مقام تا به امروز تشریفاتی رییس جمهور را با اعطای اختیارات نامحدود و گسترده ارتقا داده و در مقابل نخست وزیری را به یک مقام تشریفاتی و بی اثر بدل کند. اگر اردوغان به ریاست جمهوری برسد دیگر حتی دادگاه قانون اساسی نیز نمی تواند در برابر تصمیمات وی مانع ایجاد کند زیرا قضات دادگاه قانون اساسی از سوی رییس جمهور انتخاب می شوند. به عقیده فیضی اوغلو اردوغان به هیچ عنوان اهل پاسخگویی و حساب پس دادن نخواهد بود.

 

به همین خاطر "برتان توکوزلو" استاد حقوق دانشگاه استانبول انتخابات دهم آگوست را مهم ترین انتخابات تاریخ معاصر ترکیه می داند:" اگر اردوغان رییس جمهور شود دیگر بازگشتی وجود نخواهد داشت زیر او رهبری مطلقه و کاملا فردی را اعمال خواهد کرد".

 

البته شخص اردوغان همواره به روشنی در مورد آن چه که برای آینده در نظر دارد سخن می گوید. او در یکی از آخرین مصاحبه های تلویزیونی خود آشکارا اعلام کرد که قصد دارد سیستمی ریاستی مانند چین و روسیه برقرار کرده تا به این صورت "آلیگارشی امورات دولت را گرفتار بروکراسی نکند و مانعی در راه دولت وجود نداشته باشد". از قرار معلوم در دولت آینده اردوغان هیچ مانع و رادعی وجود نخواهد داشت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد