عریض ترین لنز دوربین هم برای ثبت روح آشفته اما پر از صلح این تجمع عظیم در کربلا ناتوان است. طوفانی از مردان، زنان و کودکان که بیش از همه زنان سیاهپوششان به چشم میآیند، افق تا افق دیدرس را پر میکنند. جمعیت آنقدر زیاد است که تا صدها مایل راه را بند آورده است. فاصله 425 مایلی بین بصره و کربلا با ماشین هم راهی دراز است، اما با پای پیاده به طور غیرقابل تصوری طاقتفرساست.
زائران دو هفته تمام پیاده این مسیر را طی میکنند. مردم از گروههای سنی مختلف در آفتاب داغ روز و سرمای استخوانسوز شب این راهپیمایی طولانی را انجام میدهند. آنها از نواحی صعبالعبور، مسیرهای فرعی، قلمرو تروریستها و زمینهای باتلاقی خطرناک عبور میکنند. بدون هیچ امکانات و وسایل سفر، این زائران اندک توشهای را با عشق سوزان خود به امام حسین حمل میکنند. پرچمها و بنرهایی که به همراه دارند مقصد سفرشان را به جهانیان نشان میدهد:
پس از حسین من هیچم
زندگی و مرگ برایم یکی است
پس بگذارید دیوانه بخوانندم!
این نوشته یادآور شعری حماسی از عباس، برادر ناتنی حسین و سردار وفادار سپاهش، است که همراه با او در سال 680 میلادی به قتل رسید. عباس نیز در نبرد کربلا، زمانی که سعی داشت برای برادر و خواهرزادههای پرعطش خود آب بیاورد، کشته شد. با توجه به وضعیت آسیبپذیر امنیت عراق که این کشور را به تیتر اول رسانههای جهان بدل کرده، هیچ شکی نیست که این جملات به معنای واقعی اصالت دارند.
همه چیز مجانی!
یکی از بخشهای این سفر زیارتی که هر بینندهای را سردرگم میکند، هزاران چادر با آشپزخانههای موقت است که توسط روستاییان بومی ساکن شهرهای در مسیر زائران، راهاندازی شده است. این خیمهها که «موکب» نام دارند، جایی هستند که مسافران میتوانند در آن به هرچه نیاز دارند دست پیدا کنند. همه چیز از غذای تازه، جایی برای استراحت گرفته تا تلفن بینالمللی به خانوادههای نگران و پوشک بچه، رایگان در اختیار مسافران قرار میگیرد. در واقع زائران برای طی کردن این مسیر 400 مایلی نیاز ندارند جز لباس تنشان هیچ وسیله دیگری با خود حمل کنند.
آنچه بیشتر جلب توجه میکند، نحوه دعوت شدن زائران به غذا و نوشیدنی است. صاحبان موکب راه مسافران را میبندند و از آنها خواهش میکنند پیشکشهایشان که شامل مجموعه کاملی از خدمات شاهانه است را بپذیرند. اول پای شما را ماساژ میدهند، بعد به یک وعده غذای داغ و خوشمزه دعوت میشوید، سپس میتوانید استراحت کنید و تا زمانی که چرتی میزنید، لباسهایتان شسته و اتو شده به شما تحویل داده میشود.
حال به عنوان مقایسه، این را در نظر بگیرید: پس از زلزله هائیتی و ابراز همدردی و حمایت جهان، برنامه غذایی جهان سازمان ملل اعلام کرد نیم میلیون وعده غذایی میان آسیبدیدگان این بلای طبیعی توزیع میکند. ارتش آمریکا با جمعآوری این آمار از آژانسهای متعدد خبر داد: طی پنج ماه از بروز زمان این فاجعه انسانی، چهار میلیون و 900 هزار وعده غذایی در اختیار هائیتیها قرار گرفت.
حالا این را با 50 میلیون وعده غذایی که روزانه تا فرارسیدن اربعین توزیع میشود، مقایسه کنید. این به معنای 700 میلیون وعده در طول این سفر زیارتی است که خرج آن را نه سازمان ملل و نه انجمنهای خیریه بینالمللی تأمین میکنند، بلکه کارگردان و کشاورزانی آن را تهیه میکنند که به خود گرسنگی میدهند، یک سال پس انداز میکنند تا از زائران پذیرایی و رضایت آنها را جلب کنند. همه کارها حتی فعالیتهای امنیتی هم توسط داوطلبان صورت میگیرد؛ جنگندههایی که یک چشمشان به داعش است و چشم دیگرشان مسیر راه مسافران را میپاید.
در واقع اربعین باید از جهات مختلف در کنار رکوردهای جهانی گینس ثبت شود که بزرگترین تجمع سالانه، طولانیترین سفره غذا، بیشترین تعداد افرادی که رایگان غذا میخورند، بیشترین تعداد کار داوطلبانه در یک رویداد، برخی از آنهاست. همه این فعالیتها با وجود احتمال هر لحظهای حملات انتحاری صورت میگیرد.
ارادت بینظیر
حتی نگاه کردن به این جمعیت هم نفسگیر است. آنچه به تماشایی شدن این منظره میافزاید این است که هر چه شرایط امنیتی کربلا رو به وخامت میرود، افراد بیشتر تشویق میشوند تهدیدهای تروریستی را به چالش بکشند و در مقابلش صف بکشند. بنابراین، این سفر زیارتی تنها آیینی مذهبی نیست، بلکه ابراز مقاومتی پررنگ است. ویدئوهایی به صورت آنلاین منتشر شدند که نشان میدهند تروریستی به خود بمب بسته و میان زائران میرود اما پس از انفجار تعداد بیشتری با هم این شعر را فریاد میزنند: «اگر دست و پایمان را هم از تن جدا کنند / سینهخیز به آن سرزمین معلی میرویم»
اربعین حسینی
انفجارهای وحشتناکی که در طول سال زائران شیعه را هدف میگیرد و موجب کشته شدن عدهای کثیری از مردم میشود، نشاندهنده خطراتی که شیعیان عراق با آن روبرو هستند و عدم وجود امنیتی است که کشور را همچون طاعون فراگرفته است. اما به نظر میرسد تهدید قریبالوقوع مرگ نمیتوانند مردم پیر و جوان، عراقی و خارجی را از پی گرفتن این سفر خطرناک به شهر مقدس کربلا منصرف کند.
برای یک بیگانه، درک منبع الهام زائران آسان نیست. تو زنانی که کودکی در آغوش دارند، پیرمردهایی روی ویلچر، افرادی با چوب زیربغل و نابینایانی که با عصا راه میروند را میبینی. من پدری را دیدم که تمام راه را از بصره با پسر معلول خود طی کرده بود. این نوجوان 12 ساله به فلج مغزی مبتلا بود و نمیتوانست بدون کمک راه برود. این از آنگونه داستانهایی است که فیلمهای برنده اسکار از دلش بیرون میآیند، اما به نظر میرسد هالیوود بیشتر به قهرمانهای کمیک علاقهمند است تا قهرمانهای زندگی واقعی که قدرت ماوراییشان شجاعت و تعهد است.
گنبد حسین علیهالسلام
اولین کاری که زائران پس از رسیدن به حرم میکنند، خواندن زیارتنامه است، متنی مقدس که مقام حسین را خلاصه کرده است. این متن با خطاب قراردادن حسین به عنوان وارث آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی معرفی میشود. در این خطابه چیزی عمیق نهفته است. این نشان میدهد پیام حقیقت، عدالت و عشق حسین برای تمام ستمدیدگان، همان رسالت جداییناپذیر و گستردهی تمام پیامبران اولوالعظم خداوند است.
مردم برای دیدن مناظر شهری، نخلهای خرما، خرید، سرگرمی یا دیدن جاذبههای تاریخی به کربلا نمیروند. آنها به کربلا میروند تا گریه کنند. میروند تا سوگواری کنند و فضای ملکوتی حرم حسین را تجربه کنند. آنها به حریم مقدس میروند تا برای بزرگترین فداکاری که تا به حال دیده شده، سوگواری کنند. گویی هر کس رابطهای شخصی با مردی که هرگز ندیده برقرار کرده... آنها با او حرف میزنند و نامش را صدا میزنند.
اگر جهان حسین را، پیامش و ایثارش را میفهمید، ریشههای قدیمی داعش و عقایدش درباره مرگ و ویرانی را میفهمید. چند قرن پیش در کربلا بود که بشریت با به قتل رسیدن حسین، منشا این اقدام دهشتناک و ابلهانه را مشاهده کرد.
این جنگ، مقابلهی سیاه مطلق با نوری درخشان بود، نمایش شر علیه خیر بود. این را روح نیرومند حسین در زمان حال هم نشان میدهد. حضور او به تار و پود زندگی ایشان تنیده شده است. اسطورهی حسین منشأ الهام برای تغییر به سوی بهتر شدن است و سیاهنمایی رسانهای هر چقدر هم زیاد، نمیتواند نور آن را خاموش کند.
«این حسین کیست؟» این سوالی بزرگ برای صدها میلیون پیرو است که دین خود را به خاطر اسلام کنار میگذارند. این سوالی است که تنها زمانی پاسخ داده میشود که پای پیاده به حرم حسین رفته باشید...
( گزارشی از هافینگتون پست- سال 2014 )