انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

عباس دوران


آزادسازی خرمشهر در عملیات بیت‌المقدس، یکی از بزرگترین پیروزی نیروهای مسلح و ملت ما در جنگ تحمیلی برابر رژیم بعث و حامیانش بود این موفقیت توانست ایران را در موقعیت مسلط سیاسی و نظامی قرار دهد و چند هفته بعد از این پیروزی، دولت عراق که در موضع ضعف قرار گرفته بود، از بخش عظیمی از متصرفات خود در ایران از جمله ایلام، قصرشیرین و سومار عقب‌نشینی کرد.

صدام که در عرصه نظامی شکست‌های متعددی را متحمل شده بود، تلاش می‌کند در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی، با هدف فریب افکار عمومی جهان و سرپوش گذاشتن به جنایات و تجاوزات خود، اقدامات گسترده‌ای را انجام دهد و شکست های پی در پی خود را به نوعی جبران کند.  

رژیم بعث عراق سعی داشت با در پیش گرفتن دیپلماسی فریب و همکاری ظاهری با سازمان‌های تأثیرگذار بین‌المللی، اهداف خود را پیش ببرد. یکی از مسائل و مصادیق عملی آن، تلاش برای میزبانی هفتمین و هشتمین اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد و به دنبال آن، ریاست سه ساله بر جنبش عدم تعهد بود.

صدام حسین در اجلاس سران عدم تعهد در هاوانا، میزبانی بغداد را برای اجلاس بعدی گرفته بود تا ژست یک صلح طلب را به نمایش بگذارد. او با ترسو خواندن خلبانان ایرانی گفته بود: «هیچ خلبان ایرانی جرات نزدیک شدن به آسمان بغداد برای برهم زدن اجلاس را ندارد.»

دستگاه دیپلماسی کشورمان از ابتدای طرح این موضوع در ششمین اجلاس سران در هاوانا، به مخالفت جدی و عملی با آن پرداخت و برای جلوگیری از تحقق این موضوع، به اقدامات فشرده و گوناگونی دست زد.

ایران، عراق و رهبران آن کشور را به دلیل تجاوزات نظامی به تمامیت ارضی کشورمان و زیر پا گذاشتن اصول عدم تعهد، فاقد کمترین صلاحیت برای میزبانی کنفرانس می‌دانست و تحرکات دیپلماسی گسترده‌ای را برای جلوگیری از قطعی شدن برگزاری اجلاس سران در بغداد آغاز کرد.

دکتر ولایتی وزیر امور خارجه، نامه ای را ابتدای تیرماه سال شصت و یک به رئیس جمهور وقت می دهند، مضمون نامه به این صورت بود؛ تمام تلاش های ما برای جلوگیری از برگزاری کنفرانس غیر متعهد ها در بغداد به نتیجه نرسید است و هم اکنون نمایندگان سیاسی و تشریفاتی کشورهای مختلف در حال رایزنی جهت حضور در بغداد برای انجام هماهنگی های لازم برای برگزاری کنفرانس غیر متعهد ها هستند و تنها یک راهکار نظامی می تواند مانع برگزاری این اجلاس در عراق شود.

این نامه به رئیس جمهور داده و تصمیم بر استفاده از راهکار نظامی می شود. راهکار نظامی چه می توانست باشد که بغداد را ناامن می کرد؟

همانطور که می دانید بغداد نزدیکترین فاصله را به کشور ما دارد اما رژیم بعث چندین لشگر خود را در اطراف آن مستقر کرده بود که ایران به هیچ وجه نتواند از آنها عبور کند.

محسن رضایی هم در خاطراتشان به این مسئله اشاره می کند که امکان هجوم و ناامن کردن بغداد وجود نداشته و تنها راه ممکن استفاده از هواپیمای شکاری بود. دوستانی که در طرح ریزی های عملیات دوران دفاع مقدس حضور داشتند می گفتند؛ نظرات مختلفی در خصوص انجام این عملیات وجود داشت. برخی می گفتند از ۲۰ فروند جنگنده استفاده کنید اما برخی معتقد بودند باید کار کمی را به کیفی تبدیل کرد و ناامنی عراق را با تعداد کمتری از جنگنده ها انجام داد به این دلیل که هیچ کشوری به ما جنگنده نظامی نمی داد.

 

لذا نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در صدد انجام حملاتی به بغداد برآمد تا عدم امنیت این شهر برای برگزاری اجلاس را ثابت کند. تصمیم بر این می‌شود که سه فروند فانتوم کاملاً مسلح به پرواز درآیند. هر سه تا مرز پرواز کنند و تنها دو فروند از مرز گذشته و به هدف حمله‌ور شوند و فانتوم سوم در همان‌جا منتظر بماند تا در صورت نیاز به آن‌ها بپیوندد. خلبانان مأموریت یافتند روی بغداد عملیاتی انجام دهند. هدف آن‌ها بمباران پالایشگاه «الدوره» بغداد، نیروگاه اتمی بغداد و پایگاه الرشید یا ساختمان هتل اجلاس عدم تعهد بود

 

هواپیمای شماره یک: عباس دوران – منصور کاظمیان،   هواپیمای شماره دو: اسکندری – باقری ، هواپیمای شماره سه: توانگریان – خسروشاهی

تصمیم گرفته شد بهترین خلبان ها برای انجام این ماموریت انتخاب شوند. شهید دوران کسی بود که بیشترین عملیات موفق را در داخل خاک ایران و خاک عراق انجام داده بود. محمود اسکندری هم که سابقه درخشانی داشتند. او لیدر دوم حمله به اچ ۳ بود و رشادت های فراوانی از خود نشان داده بود و چندی دیگر از خلبان های زبده برای اجرای این عملیات انتخاب می شوند و قرار می شود که از پایگاه شهید نوژه همدان به وسیله سه فروند جنگنده انجام شود که دو فروند آنها به صورت اصلی و یک فروند به صورت رزرو.

هدف پالایشگاه الدوره انتخاب می شود. برای اینکه وقتی بمباران صورت گرفت خبرنگاران بتوانند انفجار را به تصویر بکشند و بازتاب بین المللی داشته باشد، در ضمن پالایشگاه ها مورد هدف هر دو طرف در جنگ بود و این اقدام می توانست پاسخی به عملیات های آنها باشد. این پالایشگاه در غرب بغداد قرار داشت. آقای منصوری می گویند وقتی ما از مرز عبور کردیم آنها می دانستند و به استقبال ما آمدند، یعنی پدافندهای آنها آماده مقابله با جنگنده ها بود.

جنگنده های ایرانی از فراز بغداد عبور می کنند، در این زمان آقای دوران شروع به رجزخوانی می کند و پالایشگاه را بمباران می کند. در زمان برگشت هواپیما مورد اصابت گلوله قرار می گیرد، هواپیمای شهید دوران به حدی آسیب دیده بود که آقای منصور کاظمیان می گوید هواپیمای ما دیگر قادر به ادامه مسیر نبود و من مطمئن نیستم دسته ایجکت را خودم کشیدم یا به وسیله آتش گرفتن موتور سمت چپ هواپیما ایجکت شدم. دوران می گوید باید کار را تمام کند و به هیچ وجه از هواپیما خارج نمی شود. دوران همواره به دوستانش می گفت که هیچ وقت اسیر عراقی ها نمی شود. پس هواپیما را به سمت هتلی که قرار بوده کنفرانس کشورهای غیرمتعهد در آنجا برگزار شود، هدایت می کند و به آن برخورد می کند. سوالی که اینجا مطرح می شود این است که این عملیات چرا اهمیت داشته است. صدام مطمئن بوده که این منطقه امن است و هیچ هواپیمایی قادر نیست خودش را به بغداد برساند و بخش های مختلف اطراف بغداد را با پدافندهای گوناگون پوشش هوایی داده بود و به نوعی دیوار آهنینی اطراف بغداد ایجاد کرده بود.

عباس دوران زاده ۲۰ مهر ۱۳۲۹ از خلبانان جنگنده مک‌دانل داگلاس اف-۴ فانتوم ۲نیروی هوایی کشورمان بود که در ماه‌های آغازین جنگ ایران و عراق نقش مهمی در بمباران اهداف دشمن بعثی ایفا کرد. عباس دوران در دو سال اول جنگ بیش از ۱۲۰ عملیات و پرواز برون مرزی موفق داشت.

دوران در ۷ آذر ۱۳۵۹ و در جریان جنگ ایران و عراق و در طی عملیات مروارید، اسکله الامیه و البکر را غرق کرد. از آنجایی که بخش مهمی از صادرات نفت عراق از طریق این دو سکوی عظیم نفتی واقع در مصب اروندرود عملی می‌شد، با انهدام این سکوهای نفتی عملاً صادرات نفت عراق از طریق دریا قطع گردید. وی همچنین در عملیات فتح‌المبین بسیار موفق عمل کرد.

عباس دوران معاون عملیات پایگاه بود او همواره در حال پرواز و شرکت در عملیات های مختلف بود. هواپیمای دومی که آقای اسکندری خلبان آن بود و توانست به ایران بازگردد وقتی مورد بازدید قرار گرفت که ببینند گلوله یا ترکشی به آن اصابت کرده است، نگفتند که یک یا چند ترکش به آن اصابت کرده بلکه گفتند بی نهایت ترکش خورده است یعنی این هواپیما آب کش شده بود و آقای اسکندری با قابلیت و توامندی هایی که داشت هواپیما را برگردانده بود.

صبح روز ۳۰ تیرماه ۱۳۶۱ خلبان شهید عباس دوران که در تعداد پرواز جنگی در نیروی هوایی رکورد داشت و عراق برای سرش جایزه تعیین کرده بود، پس از بمباران پالایشگاه بغداد هواپیما را که آتش گرفته بود به هتل محل برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها کوبید و با شهادت خود، کاری کرد که اجلاس سران غیرمتعهدها به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشد. پیکر پاک شهید عباس دوران به همراه ۵۷۰ شهید دیگر در روز دوم مردادماه ۱۳۸۱ به خاک پاک میهن بازگشت.

 

ناامن نشان دادن بغداد تنها راه جلوگیری از برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها

به این صورت در اواسط ژوئیه ۱۹۸۲ بود که سازمان وحدت آفریقا هم اعلام کرد که بغداد محل مناسبی برای گردهمایی غیرمتعهدها نیست بعد از آن‌هم کوبا اعلام کرد کنفرانس سران در بغداد تشکیل نخواهد شد. پیشنهاد عراق برای میزبانی کنفرانس وزیران خارجه هم که قرار بود قبل از اجلاس سران برگزار شود، مورد استقبال قرار نگرفت. سرانجام در سپتامبر ۱۹۸۲ فیدل کاسترو طی نامه‌ای رسماً اعلام کرد که اجلاس بعدی در دهلی نو، هفتم مارس ۱۹۸۳ تشکیل خواهد شد و همه کشورهای عضو با این تصمیم موافقت کرده‌اند و بدین ترتیب شکست بزرگ سیاسی برای صدام رقم خورد.

اهمیت برگزاری کنفرانس عدم تعهد برای صدام از حفظ خرمشهر بیشتر بود

در نامه آقای ولایتی به رئیس جمهور وقت نکته دیگری هم وجود دارد که قابل توجه است. او می گوید برگزاری کنفرانس کشورهای عدم تعهد برای صدام اهمیتش از حفظ خرمشهر بیشتر بود و او می خواست با برگزاری این اجلاس یک وجهه سیاسی کسب کند چون به تازگی خرمشهر را از دست داده بود و به هیچ کدام از اهداف نظامی اش نرسیده بود اما با عملیات بزرگ نیروی هوایی، صدام شکست سنگینی خورد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد