بیبیمریم بختیاری، فرزند حسین قلی بختیاری ، خواهر سردار اسعد بختیاری، مادر علیمردانخان بختیاری و همسر علیقلیخان چهارلنگ، از زنان مبارز عصر مشروطیت است که در سال ۱۲۵۱ هـ. ش در چهارمحال و بختیاری بهدنیا آمد. پدر بیبیمریم، حسینقلی خان در زمان حیات، به مدت ۳۰ سال حاکم بلامنازع ایل بختیاری بشمار میآمد. بیبیمریم دارای ۶ برادر و ۱۱ خواهر از همسران متعدد پدرش بود. برادران وی که هر کدام به نحوی در تاریخ معاصر ایران نقش آفرین بودند عبارتند از: اسفندیار خان، نجفقلی صمصامالسلطنه، امیرقلیخان، علیقلی خان سردار اسعد، خسروخان سردار ظفر و یوسف خان امیر مجاهد.
وی که در بختیاری به «بیبیمریم» و سردار مریم معروف بود در فنون تیراندازی و سوارکاری ماهر بود و چون فرزند و همسر و جانشینخان بود، عدهای سوار در اختیار داشت و در مواقع ضروری به یاری مشروطهخواهان میپرداخت ، برخی مورخان شمار سواران هنگ بی بی را بیش از 3000 تن نوشته اند.
واژه “بی بی” از جمله واژگان احترام آمیزی است که برای احترام و اشاره به جایگاه و منزلت اجتماعی و خانوادگی برخی بانوان بدیشان اطلاق می شده و هنوز هم می شود. بی بی ها، خان زاده ها معنا شده اند. (قنبری/ص۲۱۴)
همچنین از معانی آن تحت عنوان “زن بزرگ خان” یاد شده که برای احترام به زنان مسن هم می گویند و “بی وی” هم گفته می شود(مددی/ص۵۸)
بی بی مریم در عصری که حتی اجازه درج نام زنان بر روی سنگ آرامگاهشان وجود نداشت از زنان تحصیلکرده و روشنفکر بود که به طرفداری از آزادیخواهان برخاست و در این راه از هیچچیز دریغ نورزید. بیبیمریم بختیاری، یکی از مشوقین اصلی سردار اسعد بختیاری جهت فتح تهران محسوب میشد. وی طی نامهها و تلگرافهای مختلف بین سران ایل و سخنرانیهای مهیج و گیرا، افراد ایل را جهت مبارزه با استبداد صغیر (استبداد محمدعلی شاهی) آماده میکرد و بهعنوان یکی از شخصیتهای ضداستعماری و استبدادی عصر قاجار مطرح بوده است.
سردار مریم بختیاری قبل از فتح تهران مخفیانه با عدهای سوار وارد تهران شده و در خانه پدری حسین ثقفی منزل کرد و به مجرد حمله سردار اسعد به تهران، پشتبام خانه را که مشرف به میدان بهارستان بود سنگربندی کرد و با سواران بختیاری، از پشتسر با قزاقها مشغول جنگ شد. او خود شخصا تفنگ به دست گرفت و با قزاقان جنگید. نقش او در فتح تهران، میزان محبوبیتش را در ایل بختیاری افزایش داد و طرفداران بسیاری یافت بهطوری که به لقب سرداری مفتخر گردید.
سردار مریم بختیاری در هنگامه جنگ جهانی اول سلاح بر دوش به همراه بختیاریها با انگلیسیها نبرد میکند و در سختترین شرایط به آزادیخواهان مشهور ایرانزمین در خانه خود در سرزمین بختیاری پناه میدهد.
در جریان جنگجهانی اول با وجود آنکه برخی از انگلیسیها حمایت میکردند، به مخالفت با انگلیسیها پرداخت و با عدهای از تفنگچیان و سرداران خود جانب متحدان را گرفت و با آنان نبرد کرد. او پارهای از خوانین بختیاری چون خوانین پشتکوه را با خود یار ساخت و در یورشهای مداوم خود به انگلیسیها صدماتی وارد ساخت بهطوری که پلیس جنوب مبارزات دائمی و پیگیری را با او شروع کرد. قدرت سردار مریم در منطقه به حدی بود که روسها به هنگام فتح اصفهان خصمانه به منزل او تاختند و اثاثیه او را به یغما بردند وکلیه اموال و املاک او را دراصفهان مصادره کردند.
رشادت و دلاوری این زن بختیاری به حدی بود که آوازه شهرت و آزادگیش در سراسر میهن پیچید و منزل او مامن و پناهگاه بسیاری از آزادیخواهان عصر مشروطه شد. در هنگام فتح اصفهان توسط روسها (در جنگ جهانی اول)؛ فن کاردف، شارژ دافر سابق آلمان ( شارژ دافر = کاردار سیاسی )به خانه سردار مریم بختیاری پناه برد و مدت سه ماه و نیم در پناه او بود تا اینکه پس از شکست بختیاریها از روسها و کشته شدن ۵۸ نفر راهی کرمانشاه شد و از آنجا به برلن رفت. به پاس حمایتهای سرسختانه بیبیمریم از فن کاردف و نجات جان آلمانیهای مقیم ایران، ویلهلم امپراتور آلمان کمان تمثال میناکاری و الماس نشان و همچنین صلیب آهنین خود را که مهمترین نشان دولت آلمان بود، برای او فرستاد.
بیبیمریم بختیاری تنها زنی بود که در دنیا توانست به دریافت این نشان نائل آید. همچنین برخی رجال سیاسی و آزادیخواهان دیگر همچون علامه دهخدا، ملکالشعرا بهار، وحید دستگردی و... که در خلال جنگ جهانی اول مورد تعقیب نیروهای متفقین بهویژه انگلیسیها بودند به خانه بیبیمریم پناه آوردند. پروفسور گارثویت مینویسد: «این پیرزن برجسته روحی سرکش و فکری مستقل داشت و در تعیین سیاست بختیاری بهویژه در جنگ جهانی اول نقش مهمی ایفا کرد.» جریان مبارزات سردار مریم بختیاری با انگلیسیها طی قرارداد ۱۹۱۹ و کودتای ۱۲۹۹ همچنان ادامه یافت. در این هنگام دکتر محمد مصدق حاکم فارس در زمان کودتای ۱۲۹۹ پس از مخالفت و عزل از اصفهان راهی بختیاری شد و مدتها مهمان سردار مریم بود. دکتر مصدق تا پایان عمر همواره از این بزرگواری و شجاعت بیبیمریم بختیاری به نیکی یاد میکرد.
باستانی پاریزی؛ از مورخین معاصر، در خصوص سردار مریم مینویسد:
در این کوهستان زنی میزیسته که برابر ۱۰۰ مرد، در سرنوشت تاریخ معاصر ایران دخیل بودهاست. منظورم بیبی مریم بختیاری است، که وقتی در جنگ بینالملل اول، ایرانیان وطنخواه ابتدا از اولتیماتوم روس و بعد از هجوم انگلیسیها، ناچار به مهاجرت و آواره کوهستان شدند، این زن نامدار، همه آنان را پناه داد.
سنگ آرامگاه سردار مریم به رسم آن روزگار در تدفین زنان، مشخصاتی ندارد. به همین دلیل برخی به اشتباه زمان فوت وی را قبل از شهادت فرزندش عنوان کرده اند، اما با استفاده از همان تاریخ ترانه ی “شیرعلی مردون” است که می توان به زنده بودن سردار مریم در هنگام شهادت فرزندش پی برد. در بخشی از این سوگ سروده آمده است:
“کجه تیر، کجه سپاه، کجه فراشم (=کجاست تیر، کجاست سپاه، فراشانم کجا هستند)
ره بدین دام و ددوم بیان سر لاشم (=راه بدهید تا مادر و خواهرم بر سر جنازه ام بیایند)
بیست و چار تیر خردمه هنی به هوشم (=بیست و چهار تیر خورده ام اما هنوز زنده هستم)
لیکشته دام و ددوم اوید به گوشم” (=جیغ و ناله مادر و خواهرم به گوشم می رسد)
سردار مریم بختیاری سه سال پس از تیرباران فرزند برومندش علیمردانخان بختیاری که به دستور رضاشاه صورت گرفت، در سال ۱۳۱۶ هـ. ش در اصفهان زندگی را بدرود گفت و در تکیه بختیاری های تختپولاد به خاک سپرده شد.