انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

پایان یک تراژدی

زوال حکومت ۱۲۰ ساله مغولها در ایران از یک روستا شروع شد ۱۲۰ سال مغولها هرچه خواستند در ایران کردند، جنایتى نبود که از آن چشم پوشیده باشند. از کشتن هزار نفر در یک روز گرفته تا تجاوز و غارت برخى از قبایل.
مغولها پس از فتح ایران ساکن خراسان شدند ولى چون بیابانگرد بودند، در شھرها زندگى نمى کردند، مغولها همه گونه حقى داشتند، مجاز بودند هرکه را خواستند بکشند، به هرکه خواستند تجاوز کنند و هر چه را خواستند غارت کنند. ایرانیان برایشان برده نبودند، احشام بودند

در تاریخ دوره مغول چنان یأسى میان مردم ایران وجود داشت که حتى در برابر کشتن خودشان هم مقاومت نمى کردند ابن اثیر مى نویسد: یک مغول درصحرایى به ۱۷ نفر رسید و خواست همه را با طناب ببندد و بکشد هیچکس جرات نکرد مقاومت کند جز یک نفر که همان یک نفر او را کشت!

داستان از روستاى باشتین و دو برادر که همسایه بودند شروع مى شود چند مغول بیابانگرد به خانه این دو مى روند و زنان و دخترانشان را طلب مى کنند برخلاف رویه ۱۲۰ سال قبلش دو برادر مقاومت مى کند و مغولان را مى کشند مردم باشتین اول مى ترسند ولى مرد شجاعى بنام عبدالرزاق دعوت به ایستادگى میکند 

ادامه مطلب ...

من لیاقتم خداحافظی بهتری بود

آکیرا (Achira) نویسنده‌ ی مرموز کانادایی است که بیشتر به خاطر آثارش در دسته ادبیات احساسی و عاشقانه شناخته می‌شود. آثار او اغلب حول محور احساسات انسانی، روابط عاشقانه، جدایی و عاطفی متمرکز است. داستان‌های او به گونه‌ای نوشته شده‌اند که خوانندگان را به تفکر و همدلی درباره عشق، فقدان، و رشد شخصی ترغیب می‌کنند.

هرچند اطلاعات زیادی درباره زندگی شخصی یا سایر آثار آکیرا منتشر نشده است، اما از آنجا که کتاب “365 روز بدون تو (365 Days without you  ) ” و  " من لیاقتم خداحافظی بهتری بود  (I deserved a better goodbye)" از این نویسنده محبوبیت پیدا کرده، می‌توان حدس زد که او به دلیل نگاه دقیق و احساسی به مسائل انسانی، به ویژه روابط عاشقانه، توجه مخاطبان را به خود جلب کرده است.

او در کتاب من لیاقتم خداحافظی بهتری بود، با بیانِ خاطرات و یادآوری لحظات کوتاه و بلندی که با یار خود داشته، در هر ساعت از روز، استفاده می‌کند تا اوج احساسات، دل‌تنگی و غمی را که بر دلش سنگینی می‌کند، به دیگران نشان دهد. شعرهای کوتاه یا جملات قصار او، همانند نامه‌هایی بسیار کوتاه‌اند که در دلِ خود داستان‌هایی دارند. او این کتاب را به‌شکلی دسته‌بندی کرده که هر شعر به یک ساعت مشخص مرتبط شده و نشان از مشغولیتِ دائمی فکر وی دارد.

درون‌مایه‌ی نوشته‌های او، دقیقا منطبق با دنیای امروزیست؛ کوتاه و مختصر، با لحن و بیانی که مخصوص آدم‌های دنیای مدرن است؛ دنیای مدرنی که ابراز عشق، یادآوری و مرور خاطرات، به تکنولوژی گره خورده‌اند؛ دیگر کمتر کسی نامه‌ی دستی می‌نویسد و آن را به صندوق پستی می‌اندازد.   ادامه مطلب ...

... دنیای ماشین آلات معدنی

بیش از یک سال از حادثه تلخ سال 1402 می گذرد و من از آن روزها تصمیم گرفتم که از دنیای ماشین آلات  معدنی ، عمران و راهسازی برای همیشه خداحافظی کرده و هرگز به این غول های آهنین سلام دوباره نکنم ، حتی چند ماه پس از این ماجرا و ترک کار از نمایندگی بهترین برند ماشین آلات دنیا پیشنهاد همکاری داشتم ولی با بهانه های مختلف از قبول آن طفره رفتم و جوابی ندادم بعد از این موضوع چندین پیشنهاد دیگر نیز از معادن بزرگ کشور داشتم ولی همچنان بر عهد خود وفا دار ماندم و علیرغم میل باطنی قبول نکردم ، حال دیگر وارد دنیای جدیدی شده بودم  دنیای ماشین آلات صنعتی ، دنیای شلوغ با طیف وسیعی کاربر، انصافا بد هم نیست سرگرم کننده و پر مشغله ؛ اما امان از دل ، من قبلاً هم ثابت کرده بودم که اگر دل بستم هرگز گسست عهد و پیمان نکنم حتی اگر فرسنگ ها دور شوم و هر روز....   ادامه مطلب ...