این روزها در تب و تاب ماه رمضان سریال هایی نه مطابق با مناسبت این ماه اما به بهانه مناسب بودن از شبکه های مختلف سیما درحال پخش است.
البته این سریالها که به عنوان سریال های مناسبتی ساخته شده نه تنها نتوانسته تاثیرات این ماه را به تصویر بکشد بلکه با به کاربردن اصطلاحات در دیالوگ ها باعث رواج این اصطلاحات بدون توجه به معانی آن در جامعه شده که در زیر معانی برخی از این اصطلاحات آمده است.
آمپاس: از واژه آلمانی Engpass به فارسی وارد شده که به معنای «تنگنا»ست، مترادف انگیلیسیش میشه Bottleneck.
قمپز در کردن: قمپز (واژه ترکی) نوعی توپ جنگی سَرپُر بود که دولتِ امپراطوری عثمانی در جنگهاش با ایران مورد استفاده قرار میداد. این توپ اثرتخریبی نداشت چون گلوله ای در کار نبود بلکه مقدار زیادی باروت درش میریختند و پارچه های کهنه و مستعمل رو با سُنبه توش جا می دادند و میکوبیدند تا کاملا سفت و محکم بشه. این توپها رو در مناطق کوهستانی که صدا میپیچید و پژواک داشت به طرف دشمن شلیک می کردند. صداش بقدری مهیب و ترسناک بود که تمام کوهستان رو به لرزه در می آورد و تا مدتی صحنه جنگ رو تحت الشعاع قرار می داد ولی در واقع هیچ تخریب و تلفاتی مانند یک توپ جنگی نداشت. در جنگهای اولیه بین ایران وعثمانی صدای عجیب و مهیبِ قمپز، در روحیه سربازان ایرانی اثر می گذاشت و از پیشروی اونا جلوگیری می کرد ولی بعدها که ایرانی جماعت به ماهیت و توخالی بودن اون پی بردند هر وقت صدای گوشخراشش رو می شنیدند به همدیگه می گفتند: «نترسید! قمپز درمی کنند.»
ادامه مطلب ...
چندی پیش کتاب زیبایی با نام «به زبان آدمیزاد» به دستم رسید کتابی بسیار زیبا که مدتها جای خالی آن در متون مکاتبه ای احساس می شد. این کتاب نوشته رضا بهاری است که این نویسنده با لحنی زیبا ، بیهوده گویی ، چاپلوسی و استفاده از کلمات سنگین و خاص را در مکاتبات رسمی و اداری نکوهش می کند...
آدمیزاد ناگهان ترمز احساسات طبیعیاش را کشیده و در انتخاب کلمات و عبارات احتیاط می کند تا دستهگلی به آب ندهد؛ از صراحت چون خیری ندیده کمکم به دوپهلونویسی ، درازنویسی و لاجرم به مُهملنگاری رو می آورد...
رضا بهاری با لحنی جذاب و با استفاده از تمثیلهای به قول خود، با ربط و بیربط چنان موضوع ویراستاری را مطرح کرده است، که هر غیر صاحب فنی را هم تا پایان با خود میکشاند. چنانکه نویسنده در توضیح سبک نوشتارش مینویسد: «... این ویراست هم با ادبیات فاضلانه و توصیههای عالمانه از قماش «اندر آداب... فلان و فلان» بسیار فاصله دارد... یعنی کل نوشته به زبانی است که حتی آدمهای خیلی تحصیل کرده هم وقتی دور هم مینشینند، و میکروفون و دوربین و خبرنگار و مصاحبهگری حضور ندارد، معمولا با همین زبان با هم حرف میزنند: به زبان آدمیزاد.»
اگر چه موضوع کتاب «به زبان آدمیزاد» در یک کلمه، ویراستاری است، اما در واقع میتوان کتاب را نوشته ای طنزآمیز در تحلیل شیوه نوشتار رسمی در کشور دانست. و همانطور که ویژگی تمام نوشتههای طنز آمیز است، نویسنده با خنده و شوخی پنبه ادبیات نوشتههای رسمی و اداری را می زند.
دوستان عزیز ! نمی دونم مطلب " از بلال فروشی تا شورای شهر " رو خوندین یا نه ، همون داستانی که پسر تحصیل کرده دست فروشی تونست بدون تبلیغات و استفاده از امکانات آنچنانی فقط و فقط با اختلاف نه رای در بین 205 نامزده شورای شهر مهاباد اون هم با اون تعصبات قومی ، نفر دوم شورای این شهر بشه ، این داستان واقعی در خیلی از سایت ها درج شده بود ولی من از اوردن این مطلب یه هدف خاص داشتم و می خواستم بگم که اگر این شخص و اشخاص مثل این آقا محبوب می شن و بدون زر و زور می تونن خیلیا رو شکست بدن ، یه دلیل اصلی و بسیار مهم داره و اون عنصر گمشده روزگار ما ، راستی و صداقته .
همون چیزی که در خیلی از جاها از جمله سیاست گم شده ، یکی از دوستان با تجربه ما همیشه مثال قشنگی می زنه می گه سالهای اول دهه هفتاد بخاطر سیل مشکلات بعد از جنگ مملکت دچار وضعیت بحرانی و تورم عجیبی شد ( اما با همه اوصاف بهتر از وضعیت سال گذشته بوده ) در همان زمان ریس جمهور وقت آقای هاشمی سخنرانی انجام داد که در اون وضعیت رو تشریح کرد و از تورم بالا سخن گفت و توضیح داد که کم کردن این تورم کار یکی دو ماه نیست ولی قول می دیم که تا سال بعد اونو کنترل کنیم و همین راست گویی باعث آرامش ذهنی جامعه اون روز و اعتماد امروز مردم به هاشمی شد.
حالا اون وضعیت رو با الان
ادامه مطلب ...