انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

کلاس اول ابتدایی مدرن ( طنز نامه )

روش جدید آموزش " ف "تنها و " ف " چسبانیده در کتاب های جدید کلاس اول ابتدایی به شرح زیر است : 

 

لنگ انداختن !

عبارت " لنگ انداختن " هنگامی به کار می رود که شخص ثالثی بخواهد اختلاف موجود بین دو یا چند نفر را رفع کرده و واسطه صلح و آشتی شود. در این گونه موارد می گویند: فلانی داره لنگ می اندازه. یعنی قصد دارد دعوا و اختلاف فیمابین را با کدخدا منشی حل و فصل کند.  

 

این ضرب المثل در جای دیگر هم به غلط مورد استفاده و استناد قرار می گیرد و آن موقعی است که یکی از دو نفر هماورد و مبارز مغلوب و تسلیم شده باشد. در این موقع گفته می شود: بالاخره فلانی لنگ انداخت. یعنی از عهده دفع حریف برنیامد و تسلیم شد.



به عللی که در زیر توضیح داده می شود مدلل و مسلم می گردد که منظور از لنگ انداختن واسطه صلح و آشتی شدن است نه مغلوب و تسلیم شدن، و هر کس از این ضرب المثل به منظور اظهار تسلیم استفاده نماید اشتباه کرده است.



همان طور که از اسم و عنوان باستانی مستفاد می شود این ورزش از قرون و اعصار قدیم در ایران به یادگار مانده است و با وجود تنوع و تازگیهایی که در انواع و اقسام ورزش پدید آمد اما همچنان اهمیت و اعتبار این ورزش و این سنت باستانی به قوت خود باقی مانده است. 



ورزش باستانی اگر چه از ورزشهای سنگین شناخته شده و جز زورمندان و پهلوانان را در این صحنه راهی نیست ولی از انصاف نباید گذشت که در این مکان تمام نکات و دقایق اخلاقی و مذهبی لحاظ می شود. احترام بزرگترها و یا به اصطلاح ورزشکاران پیش کسوتها ،  میانداران ، سردمداران ، پهلوانان و قهرمانان سابق و لاحق به تمام معنی کلمه رعایت می شود.



جوانان و پهلوانان زورخانه با وجود سینه های پهن و بازوان ستبر و اندام عضلات پیچیده، از اظهار تواضع و فروتنی و بزرگداشت معمرین و پیش کسوتها و دستگیری از ضعفا و احقاق حقوق مظلومان و ستمدیگان ذره ای فروگذار نمی کنند. هنگام ورود به گود زورخانه زمین ادب می بوسند و با نیایش پرودگار توانا و نثار صلوات جلی سر بر آستان خاتم پیغمبران (ص) و مولای متقیان (ع) و یازده فرزندش می سایند.


ادامه مطلب ...

شمشیر و جغرافیا

 

 

 

هیچ گاه نمی توان هویت یک ملت را تغییر داد ، شاید آنان که خود را صاحب ملت های  آذربایجان ، ترکمنستان ، افغانستان ، تاجیکستان ، ارمنستان ، بحرین  و سایر تکه های وطن من می دانند به روش های مختلف سعی و همت خود را برای تغییر فرهنگ ، زبان و نوشتار این هم وطنان بکار گیرند ولی باید به این سبک سران و دژخیمان وطنم و کشور پارسیم بگویم که قلب فرزندان ایران هماره به عشق میهن می تپد .  

 

این مطلب را بدان سبب می نویسم که دیدم دولت ایران ستیز آذربایجان کتیبه های پارسی آستان شاعر بزرگ ایران زمین نظامی گنجوی 

هم او که می گوید :

همه عالم تن است و ایران دل           نیست گوینده زین قیاس خجل

چون که ایران دل زمین باشد             دل ز تن به بود ، یقین باشد.


را بر داشته و بجای آن کتیبه های روسی زبان و ترکی آویز کرده بود.  ( در حالی که آذری های عزیز همگی از نژاد آریا و ایرانی اند ولی ترکها از نژاد تازی می باشند. )

 

اما ای کاش این افراد می دانستند که هویت ملت ها را نمی توان با ساخت خط  ، تاریخ و فرهنگ جعلی  تغییر داد.  

 

محمد کاظم کاظمی شاعر زیبا سرای افغان چه زیبا درد هجر و دسیسه های دشمنان با زور شمشیر  و تزویر سیاست برای ایجاد خطوط فرضی نفاق و جدایی بنام مرز بین مردمان یک سرزمین کهن در حالی که مرز های خود را بر می دارد به شعر در می آورد. 

 

شمشیر و جغرافیا 

 

بادی وزید و دشت سترون درست شد

طاقی شکست و سنگ فلاخن درست شد

شمشیر روی نقشه‌ی جغرافیا دوید

این‌سان برای ما و تو میهن درست شد  

 

ادامه مطلب ...