انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

قهرمانی با طعم غرور ملی!

 

 

 

هرچند طالب در مسابقات مسکو 2010 هم با حساب 3 بر 2 پشت این کشی گیر ایرانی الاصل را به خاک رسانده بود ولی این برد رنگ دیگری داشت بویژه اینکه در دقیقه پنجم ، این دلاور ایرانی با نتیجه 3بر 2 عقب افتاد و نفس ها در سینه حبس شد ولی با فیتوی شجاعانه نتیجه برگردانده شد. 

 

و اما برد این دلاور زمانی شیرین تر و غرور انگیزتر خواهد بود که بدانیم سامان طهماسبی کیست و چگونه کشور و خاکش را به مقصد یکی از ایران ستیزترین همسایگان ترک نمود. 

 

سامان طهماسبی ملی پوش سنندجی سال‌های نه چندان دور کشتی فرنگی ایران بود که دو بار بر سکوی سوم جهان ایستاد و مدال طلای آسیا را هم در کارنامه خود داشت ولی به دلایلی که بعدها مشکلات مالی گفته شد ، تابعیت کشور آذربایجان را پذیرفت و به تیم ملی این کشور پیوست.( کشتی گرفتن در لیگ کشورهای دیگر باعث خوشحالی هر ایرانی می شود ولی تغییر تابعیت و کول کردن پرچم بیگانگان را هیچ ایرانی ای برنمی تابند. هر چند وجود مشکل مالی در همه رشته ها بجزء فوتبال عزیز !!! ملموس و مشهود است. ) 

 

بنابراین برد طالب تنها یک برد ورزشی نبود بلکه ادای احترام و ادبی بود به ایرانیان و سرزمین پاک ایرانمان فارغ از رنگها و گرایش های سیاسی .  

 

برد شیرین قهرمان کشورمان طالب نعمت پور را به همه ایرانیان و لرستانی ها تبریک می گوییم.

لطفا ما را سپر یاوه گویی خود نکنید

 

در اولین مرحله از جلسه بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی دولت جدید، گفتار بسیاری از نمایندگانی که در مقام مخالفت با کابینه پشت تریبون قرار گرفتند عجیب و تامل برانگیز بود. اتهامات ناروا و شفاهی اثبات نشده، بداخلاقی‌ها وخشونت‌های زبانی کم سابقه، نامهربانی به رای و انتخاب اکثریت مردم، خروج از دایره ارزش‌های بدیهی جامعه،‌ فدا کردن اخلاق پیش پای سیاست و در مجموع بی توجهی به بسیاری از فضائل، چکیده‌ای از نکات تاسف برانگیز نطق‌های بیان شده از سوی برخی نمایندگان بود.

نمایندگان مخالف روز گذشته حتی پا را از واقعیت‌ها فراتر گذاشتند و در مواردی به عملکرد دولتی که هنوز کار خود را شروع نکرده و وزرایی که هنوز در وزارتخانه و هیات دولت مستقر نشده اند ایراداتی از جنس عملکرد در آینده گرفته و به عبارتی «قصاص پیش از جنایت» کردند. 

 


از باب مثال حجت الاسلام بزرگواری نماینده مردم کهگیلویه، بهمئی و چرام یکی از نمایندگانی بود که به همراه دیگر همفکران خود در مخالفت با دولت جدید سخنان تند و ناپخته ای بر زبان آورد. سخنان بزرگواری هم بسیاری را رنجاند، هم همگان را متعجب کرد و هم حاوی تعریضی ناروا به یکی از اقوام بزرگ کشور بود. او از همان ابتدای سخن بیش و پیش از هرچیز چماق خود را برای وزرا و دولت جدید به رخ کشید؛ او اما این چماق را نه به شخص خود که به همه قوم لر منتسب کرد. جناب بزرگواری که هم کسوت معظم روحانیت و هم منصب شریف وکالت ملت در مجلس را یدک می‌کشند، حتی به هشدار به چماق‌کشی بسنده نکرد و در ادامه سخنان خود بی آنکه ترمز کند به سیاق سایر همفکران تندروی خود بی توجه به اولیات اخلاق در گفتار بسیار تند رفت. او در لابلای سخنان خود برخی از موافقان کابینه را چاپلوس خواند، بخشی از اعضای کابینه را فتنه گر لقب داد و در بیانی عجیب تر و به دور از شان یک نماینده و یک عالم دینی، فرزند یکی از بزرگان نظام را - بدون اینکه امکانی برای دفاع از خود داشته باشد و یا هنوز اتهام علیه او در محاکم قضایی ثابت شده باشد- حداقل دو بار از تریبون مجلس«دله دزد» خواند تا با دوری جستن از خلق و خوی فرهنگ اصیل قوم لر، کلکسیون گفتار نامتعارف و نازیبای خود را در معرض میلیون‌ها بیننده رسانه ملی تکمیل کند.با این همه آنچه که بیش از باقی گفته‌های آقای بزرگواری به چشم آمد و واکنش‌هایی را به همراه داشت، پیش کشیدن مباحث قومی، مایه گذاشتن از قومیت خود و انتساب رفتار و گفتار خشن خود به قاطبه قوم شریف و مهربان لر بود.  

ادامه مطلب ...

دایه دایه وقت جنگه !

 

گویا از سه سال پیش که همه مان اینجا با رضا سقایی خداحافظی کردیم و قرارمان را برای حداقل روزهای سال مرگش مدار کردیم همچنان استاد مانده است و غم غربتش، مثل همان روزهایی که استاد تختخوابش را روبروی در خانه می گذاشت و چشم به راه بود تا کسی از در داخل شود و استاد را صدا کند.

چقدر روزها تکرارشان شبیه هم است؛ سه سال پیش همین موقع در گزارشی نوشتیم خداحافظی با هنرمندی که همیشه چشم به راه بود؛ سال بعدش هم همین روایت تکرار شد و امروز بازهم باید بنویسم همان هنرمند هنوز چشم به راه است.

چه قصه تلخی است روایت اسطوره ای به نام رضا سقایی که گویا جز در خاطره های مردم جای دیگری را اشتغال نکرده است. مردم هنوز در خانه و خیابان صدایش را می شنوند و روحشان را تازه می کنند ولی دریغ که استاد هنوز چشم به راه آمدن آنهایی است که در زمان حیاتش هم برایش فقط چشم به راهی به جا گذاشتند.

استاد رضا سقایی استاد آواز لرستان بود که با خلق ترانه های زیبای لری مرد حنجره طلایی آواز ایران لقب گرفت و تصنیف "دایه دایه، وقت جنگه" بعدها جزو میراث فرهنگی ایران به ثبت رسید.

 

 

ادامه مطلب ...