انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

کودک شرم آور (1)

 

  

کتاب شاهنامه فردوسی را زان سبب شاهنامه گویند که مروارید سخن پارسی است و سبب زنده ماندن آن ، از بزرگی شنیدم که فرهنگ سترگ سرزمین فرعون ها ( مصر باستان ) که صدها سال زیست می کرد زان سبب به دست اعراب نابود شده و زبانشان تغییر کرد که سخنوران و ادیبانی چون فردوسی پاک نهاد را در دل خود نداشتند

زان سبب است که خود فردوسی می گوید :    

بسی رنج بردم در این سال سی        عجم زنده کردم بدین پارسی  

بنا های آباد گردد خراب                     ز باران و از تابش آفتاب  

پی افکندم از نظم کاخی بلند             زباد و زباران نیابد گزند

 و اگر پارسی همچنان پویاست این سر زندگی دسترنج فردوسی هاست پس بر ماست که حق سخن را بجای آورده و گزیده ای از داستانهای شاهنامه را در قالب داستانهای کهن در سایتمان بیاوریم.

----------------------------------------------------

تولد زال پدر رستم : 

سام هیچ فرزندی نداشت و از این بابت غمگین بود .

سالها گذشت تا نگار پری رخش باردار شد و سرانجام این انتظار به پایان رسید ، اما چون همسر سام فارغ شد و زال به دنیا آمد دایگان با صحنه ی عجیبی رو برو شدند ، نوزاد موهای سپیدی به رنگ برف بر سر و روی داشت که عده ای نشان شوم به آن گفتند و به همین دلیل هم کسی تاب مژده بردن به پیش پدر را نداشت.

ادامه مطلب ...