انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

"مسیر قانونی برای اعتراضات" دقیقاً یعنی چه؟

"مسیر قانونی برای اعتراضات" دقیقاً یعنی چه؟ آیا منظور این است که مثلا اگر یک حزب سیاسی تقاضای راهپیمایی مسالمت‌آمیز کند، «مسیر قانونی» برای او ترسیم می‌کنند یا منظور این است که معترضان می‌توانند به «دیوان عدالت اداری» شکایت کنند؟ اما آیا می‌توان از مصوبۀ سران هم شکایت کرد؟ یا این است که آرام راهپیمایی کنند و آرام شعار دهند یا اصلا شعار ندهند.

مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «در روزهای اخیر که در اعتراض به سهمیه‌بندی و افزایش قیمت بنزین اعتراضاتی درگرفته و شاهد رفتارهایی چون به آتش‌کشیدن بانک‌ها یا غارت برخی فروشگاه‌ها نیز هستیم از زبان مقامات مختلف و در برنامه‌های مختلف صداوسیما این جمله را زیاد می‌شنویم که این رفتارها درست نیست - و واقعاً هم درست نیست - و درست این است که اعتراضات از «مسیر قانونی» ابراز شود.

به صورت مشخص و در بخش‌های مختلف خبری سیمای جمهوری اسلامی ایران بارها و بارها چه از زبان مقامات رسمی و چه گزارشگران و خبرنگاران و چه مصاحبه‌شوندگانی که در نکوهش «آتش‌زنندگان» سخن می‌گویند این عبارت شنیده می‌شود که اعتراضات باید از«مسیر قانونی» باشد. سخنی کاملا درست و مدرن و موجه است اما مشکل این است که دقیقاً مشخص نیست «مسیر قانونی» کدام است و اگر کسانی بخواهند از «مسیر قانونی» اعتراض کنند، دقیقاً باید چه کاری انجام دهند؟ آن چه البته نباید انجام داد، مشخص است.   ادامه مطلب ...

بی تدبیری و شنبه ی تلخ - بخش اول

نه اهل سیاستم و نه سیاست می دانم اما مادرم همیشه می گفت هر سخن جایی و هر نکته مکانی  دارد.

روز پنجشنبه به پمپ بنزین رفتم ، پمپ بنزین مثل روزهای قبل بنزین سوپر نداشت من هم چون از آخرین بنزین سوپر ماشین چندین بار بنزین معمولی زده بودم از ترس آسیب به موتور از زدن بنزین معمولی منصرف شدم و گفتم فردا که به سمت کرج می روم از پمپ های سر راه بنزین سوپر خواهم زد وقتی متصدی پمپ دور زدن مرا دید بسیار اصرار کرد که باکت را پر کن اما گوش من بدهکار نبود که نبود .

روز جمعه ساعت 11 صبح برای خرید به بازارچه  محله رفتم همه صحبت از بنزین سه هزار تومانی می کردند ، باور نکردم ، گفتم نه شایعه است، زنگنه گفت به این چیزا گوش ندید ؛ اما ای دل غافل ..... به خونه که برگشتم سراغ تلگرام و بقیه شبکه های اجتماعی رفتم متاسفانه شده بود آنچه نباید می شد ( با این وضع و شکل ). اما صحبت برخی مراجع تقلید و نمایندگان مجلس کورسویی از امید به اینکه روز شنبه تدبیری اندیشه شود تا این فشار به قشر بسیار ضعیف جامعه وارد نشود و تعدیل شود کمی ذهن را آرام می کرد.

صبح شنبه شد تا ظهر همه امیدها به یاس بدل شد ، اتفاقی نخواهد افتاد مردم بسیار نگران شده اند یک پرانتز باز کنم که در سال 88 بیشتر معترضین گرایش سیاسی داشتند و اکثرا هم از قشر کم برخوردار ( با عرض معذرت پابرهنگان ) کشور نبودند ولی این بار بیشترین فشار و نگرانی مربوط به همین قشر کم برخوردار جامعه است که هنوز کمرشان از زیر گرانی های یکی دو سال اخیر راست نشده و اگر از جامعه شناسی سر رشته ای داشته باشی می دانی که این خطر،  آتش زیر خاکستر است چرا که اگر شعله کشد و این قشر احساس کنند که به آخر خط رسیده اند چیزیی برای از دست دادن نخواهند داشت و برگرداندن اوضاع و آرام کردن جامعه راحت نخواهد بود.  

ادامه مطلب ...

الهی به امید تو

برای زخم تو ،  زخم دلت که التیام نخواهد یافت ، حتی اگر دنیا را به تو دهم ، برای گناهان کرده و ناکرده ام ، برای شبهای بی تو ، برای شبهای بی تو و برای لحظه ایی که دیگر نیست و بغضی که - - سال است فروخورد می شود و می فشارد گلویم را ، و هر شب تکرار می کنم که "خدایا قسمتت و حکمتت بماند برای آنهایی که درکش می کنند " ما که در قد و قواره امتحانت نبودیم چرا ؟ ... تمام شد ، سلام آخر را گفتم و تسبیح کربلا را آنقدر محکم در دست گرفتم که دانه گلی اش در کف دستم فرو رفته بود ،  پسرکم چشمان را دید، دوید ، لیوانی آب آورد در دهانم گذاشت و با انگشت کوچکش گونه هایم را پاک کرد ، می گفت بابا من که دوستت دارم ، چرا...؟ بوسیدم و به سینه ام فشردمش گفتم اگر عشق تو نبود ، مکث کردم دلم می خواست با صدای بلند آن شعر کاظمی را برایش بخوانم که : 

ادامه مطلب ...