ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
بی تو این روزها چه سخت می گذرند ، بی تو این روزها روز نیستند هر کدام سالی اند برای خودشان.
بی تو هوا عجیب تنگ است ، نفس در سینه می تپد و بالا نمی آید ، انگار در وارونگی هوای تهران گیر کرده باشی وسط سرمای زمستان.
بی تو همه چیز بی رنگ است سیاه و سفید مثل تلویزیون دوران کودکی ، اما نه شوق کودکانه ای برای تماشا مانده و نه عزم بزرگسالی برای خاموش کردنش.
بی تو ذهنم طوفانی است، دلم آشوب است ، چشمم بلوا و دستم لرزان ، زلزله ای شده ای که مگو.
ادامه مطلب ...
سیل که می آید همه چیز را با خود می برد ، اندوخته تمام عمر و دار و ندارت را ، سیل که می آید همه چیزت می رود روز خوش ، خواب خوش ، نفس خوش.
سیل که می آید ، مصیبت می آید ، دربدری می آید ، خانه بدوشی می آید.
سیل که می آید محله ات می میرد ، شهرت می میرد ، روستایت می میرد ، خاطراتت می میرد.
سیل که می آید ، جانت به لب می آید برای اولادت ، برای کودکان خردسالت برای همسرت ، برای زجری که می کشند.
سیل که می آید همه چیزت می رود و اینگونه می شود که بر بالینش می نشینی و می گویی : تمام زندگیام در سیل رفت.