نمیدانم در عمرش یک روز هم روزه گرفت یا نه، ولی میدانم خیلی مرد بود. لاغر اندام و همیشه آراسته، آرام و متفکر بود و هر وقت صحبت میکرد انگار هزار سال کلاس سخنوری رفته بود. ادیبانه و شمرده حرف میزد. چینهای پیشانیاش همیشه به صورت کشیده و صورت تراشیدهاش زیبایی خاصی میداد. کارمند شرکت نفت بود. از قبل از انقلاب، از خارجیهای شرکت یاد گرفته بود یا از جوانی همین طور بوده، هنوز نمیدانم. اما، میدانم همیشه همانی بود که بود. هیچ وقت تظاهر نمیکرد به چیزی که نبود. آن وقتهایی که ما نمیدانستیم مبل چی هست، خانهشان مبله بود. نه که پولدارتر از ما باشند. دوست داشت که این طور باشد و بود. اذان که میدادند ما میدویدیم برای وضو و نماز، عمو غلام سیگارش را روشن میکرد و میرفت گوشهای و به فکر فرو میرفت. همیشه دلم میخواست ازش بپرسم به چه فکر میکند اما هیچ وقت نتوانستم. ادامه مطلب ...
پدربزرگم میگفت در روستایی نزدیک زادگاهش، مردی حکیم بود که با طبابت، اخلاق نکو و زبان بیپروایش در دل اهالی جایی باز کرده بود. کدخدای روستا از قدیم با او مشکل داشت و رفتار نیکو و احترام مردم به او را خوش نمیداشت؛ گویی گمان میکرد هرچه مردم به حکیم احترام بگذارند از قدرت او کم میشود. کدخدا دلش میخواست محبوبیت و احترام فقط مختص خودش باشد؛ مردم، فقط از او بترسند و فقط به او امید داشته باشند. روزی حکیم در کوچه، متوجه سرفه های خشک کدخدا شد؛ به او گفت کدخدا نوکرت را بفرست تا برای سینهات دوا بدهم؛ کدخدا با خشم به او نگریست و رد شد.
فردا حکیم همسر کدخدا را دید و به او گفت بهتر است هرچه زودتر سرفههای کدخدا را درمان کنید. همسر کدخدا با بیمحلی، هیچ نگفت، راهش را کج کرد و رفت. روزی دیگر حکیم، نوکر کدخدا را دید، او را صدا زد، به طبابتخانه برد و بستهای دارو به او داد و گفت: اینها را بده کدخدا بخورد و اگر تا یک هفته دیگر سرفههایش خوب نشد به من خبر بده. ساعتی بعد پسر کوچک کدخدا آمد و با تندی به حکیم گفت که دیگر حق ندارد بگوید کدخدا بیمار است و باید درمان شود.
ادامه مطلب ...رمز و راز پیشرفت خیرهکننده ژاپن با وجود فقر منابع زیرزمینی و کثرت بلایای طبیعی همواره پرسش برانگیز بوده است؛ پرسشی که پاسخهای بسیار متنوعی به دنبال داشته است. به سخن دیگر ژاپن چگونه توانست مفاهیم تمدن و توسعه غربی را غربالگری و عناصر مطلوب آن را اقتباس کند و در تلفیق و انطباق با سنن و فرهنگ خود به کار گیرد و به یک قدرت بزرگ اقتصادی در جهان تبدیل شود.
این نوشتار برای روشن ساختن بخشی از پاسخ به این پرسش، به اختصار به اندیشهها و آراء فوکوزاوا یوکیچی (۱۹۰۱-۱۸۳۵)، متفکر بزرگ اقتصادی و پدر روشنگری در ژاپن پرداخته است، چرا که اندیشه و آراء فوکوزاوا را میتوان نماد بارز تلاش متفکرین ژاپنی برای اقتباس عناصر مطلوب تمدن غربی و انطباق آنها با فرهنگ ژاپن به منظور گام نهادن در مسیر توسعه اقتصادی به شمار آورد.
فوکوزاوا بدون تردید یکی از تاثیرگذارترین متفکرین ژاپنی در این مسیر بود، همان که امروز، چهرهاش بر روی اسکناس ۱۰ هزار ینی ژاپنی (با ارزشترین اسکناس ژاپنی) نقش بسته است.
ادامه مطلب ...