محسن رنانی در نشست علمی «فرصتها و چالشهای فاز دوم هدفمندی یارانهها» به تحلیل چالشهای اجرای هدفمندی یارانهها پرداخت . این کارشناس اقتصادی گفت: در زمان اجرای فاز اول در مناظره با رئیس شورای رقابت اعلام کردم که شش ویژگی یا پیش شرط لازم برای موفقیت این جراحی بزرگ وجود دارد که عبارتند از: تشخیص درست بیماری، پیچیدن یک نسخه درمانی درست و دقیق، وجود پزشک یا تیم جراحی مجرب، وجود اعتماد کافی بین بیمار و پزشک، با ثبات و پایدار بودن وضعیت بیمار و امکان کنترل و مدیریت پیامدهای پس از جراحی.
وی گفت: در هنگام اجرای فاز اول از این شش ویژگی تنها یکی یعنی تشخیص درست بیماری محقق بود، میگفتند ایران یکی از بزرگترین مصرف سرانههای سوخت را دارد که باید اصلاح شود ولی نکته این بود که بقیه پنج شرط دیگر محقق نبود.
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: اکنون در هنگام اجرای فاز دوم باید هفت شرط وجود داشته باشد که تنها سه مورد آن محقق است. او شرط هفتم را استریل و پاک بودن محیط جراحی اعلام کرد که در حال حاضر چنین نیست.
وی گفت: متاسفانه دولت دهم در زمان اجرای فاز یک هدفمندی یارانهها همزمان وارد دو حرکت متضاد شد. از یک سو با چند برابر کردن سانتریفیوژها و نیز با انکار هولوکاست موجب تنش در روابط خارجی و درگیری سیاسی با غرب شد و از سوی دیگر با افزایش
رنانی با اشاره به مسئله اعتماد میان پزشک و بیمار ادامه داد: شاخصها نشان میدهند از اوایل دهه هشتاد شمسی سرمایه اجتماعی با سرعت بیشتری روبه کاهش بوده است و در اواخر دهه هشتاد هم با مباحثی همچون انتخابات سال 88 و تحولات آن زمان، شکاف و فراق اجتماعی ایجاد شد و همچنین اعتماد بخشی از جامعه نسبت به دولت از بین رفت که در چنین شرایطی دولت نباید وارد چنین جراحی بزرگی میشد.
تخریب طبقه متوسط یک خیانت تاریخی است
این استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان گفت: جوامعی که دو قطبی میشوند به دو مسیر میروند یا یک دیکتاتوری نظامی حاکم میشود، یا مردم دست به شورش و آشوب میزنند و به درهم ریزی میانجامد. هم اکنون نیز مسئله اینجاست که تورم یک موضوع سیاسی است و نمیخواهیم این ثبات و لنگرگاه (طبقه متوسط) جامعه از بین برود. زیرا اگر طبقه متوسط انقلاب کند، رهبری پذیر هستند و عقلانی رفتار میکنند اما اگر فقرا و حاشیه نشینان شورش کنند، تخریب میکنند و رهبری پذیر نیستند و غیرعقلانی رفتار میکنند.
رنانی با بیان اینکه تخریب طبقه متوسط یک خیانت تاریخی است و طبقه متوسط ایران در این سالها فقیر شده است، گفت: میزان انصرافیها مشخص میکند ما هنوز چقدر طبقه متوسط داریم یا خیر. اگر بیش از ۲۵ میلیون نفر از جمعیت کشور از دریافت یارانه انصراف دهند، به این معنی است که هنوز طبقه متوسط زنده و فعال است و سهم نسبتاً قابل توجهی دارد.اما اگر تعداد کسانی که انصراف میدهند بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون نفر باشند نشان دهنده ضعیف شدن طبقه متوسط است و اگر میزان انصراف دهندگان کمتر از ۱۰ میلیون نفر باشد نشان دهنده این است که اصولا طبقه متوسط در کشور ما در مرز نابودی است .
نویسنده کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» با بیان اینکه همچنان با اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها مخالف هستم، ادامه داد: احتمال میدهم در اثر اجرای آن یک تورم نسبتا بالا و فراتر از آنچه که گفته میشود ایجاد شود.
رنانی با بیان اینکه در هشت سال گذشته رقم اشتغال و تولید افزایش نیافته، گفت: در مقابل، بخشی از اثر حجم عظیم نقدینگی به شکل تورم آزاد شد، به طوری که در این مدت 420 درصد تورم ایجاد شده است. این به این معنی است که آن هیزم نقدینگی که دولت دهم زیر دیگ اقتصاد ایران گذاشته است هنوز ظرفیت تولید 230 درصد تورم را دارد.
ادامه مطلب ...
فردی دوازده میلیارد تومان حق ماموریت گرفته بدون اینکه یک دقیقه هم به ماموریت برود. همین فرد 500 میلیون تومان ( توجه کردین تومان نه ریال ) هم هزینه غذا گرفته است!
در یک ماموریت یا مسافرت مگر چه میخورند؟ غذا را میگویم. چرا میخندید؟! نخندید و گرنه مجبور میشوم که بدهم شما هم بخوانید آنچه را که من خواندم! مصاحبه آقای ویژه باشی با خبرگزاری «همه کَس خور نیوز» را میگویم که به شرح زیر است:
- «مگه چی می خواستی بخوری ، مرد حسابی؟!»
آقای ویژه باشی: «2 تریلی گوجه فرنگی، 200 راس گاو زنده پرواری، 12سیمرغ 30 روزه، 3 پلنگ، کفتار به تعداد لازم، یک عدد شیر و 50 میلیون گنجشکک اشی مشی»
-«گنجشکک اشی مشی میخواستی چه کار؟»
آقای ویژه باشی: «واسه اینکه بهش بگیم لب بوم ما نشین! اون بیاد بشینه، ما بگیم بارون میاد خیس میشی، برف میاد گوله میشی بعد اون توجه نکنه ما هم دیگه مجبور شیم بخوریمش.»
-«مگه پلنگ هم میخوری؟! کفتار واسه چیته؟!»
آقای ویژه باشی: «نه بابا، بالاخره آن همه گوشت را که تنهایی نمیتوانستیم بخوریم. باید لیست توجیه میداشت!
ناچار شدیم از حیوانات کمک بگیریم تا باقیمانده گوشت را بخورند. استخوانش هم ماند برای کفتارها!»
-«در آنجا برنامه چه بود که ۱۲ میلیارد حق ماموریتش بود؟»
آقای ویژه باشی: «سرکشی به پروژه!»
-«ارزش پروژه چقدر بود؟»
آقای ویژه باشی: «45 میلیون و پانصد هزار تومان.»
ادامه مطلب ...
به راستی قیمت خودرو باید به چه رقمی برسد تا خودروسازان، دست از سر متهم کردن جامعه و مسئولان و کل اقتصاد کشور بردارند و این گونه فضای اقتصادی و اجتماعی کشور را درگیر تنش و تشویش نکنند؟ چرا شرکتهای خودروسازی کشور از هر اتفاق و بهانهای برای زدن ساز افزایش بهای خودرو استفاده و سوءاستفاده میکنند؟
در ادامه مقدمهچینیها و مانورهای شرکتهای مشغول در صنعت خودرو برای افزایش قیمت محصولاتشان در سال آینده، احمد نعمتبخش در آخرین سخنان خود درباره بهای خودرو، اظهارنظر جالبی کرده است.
به گزارش نامه نیوز ، وی گفت: در دو سال اخیر، تعیین بهای خودرو نه بر پایه متغیرهای اقتصادی بلکه بر پایه سیاستهای دولتی صورت گرفته است. در اواخر دولت پیشین و با ورود شورای رقابت فرآیند تعیین قیمت خودرو از امری اقتصادی به سیاسی تبدیل شد.
وی اذعان کرد: گویا آن روند تاکنون نیز ادامه یافته، به گونهای که وزیر صنعت، معدن و تجارت به رغم اینکه چندی پیش از احتمال افزایش قیمت خودروها خبر داده بود، پس از فشارهای وارده مجبور به عقب نشینی شد. این در حالی بود که وزیر صنعت، معدن و تجارت تا زمانی که در موضوعی به اشراف کامل نرسد، چیزی نمیگوید و اظهارات وی مبنی بر احتمال افزایش قیمت خودروها نیز بنا بر واقعیتهای این صنعت بود.
اظهارات جالب توجه نعمتبخش در ادامه سخنان هماهنگی است که به تازگی مدیران و مسئولان شرکتهای مشغول در صنعت خودرو در باب افزایش بهای خودرو و در راستای فراهم آوردن زمینههای لازم برای این موضوع بر زبان راندهاند.
در حالی نعمت بخش اشاره میکند که قیمتگذاری خودرو در دو سال اخیر متأثر از متغیرهای سیاسی بوده که هر آنچه در خصوص افزاش قیمت خودرو دیدهایم، در دو سال گذشته رخ داده است. در سال ۹۱ یک بار در نیمه نخست سال و بار دیگر در نیمه دوم، بهای خودرو رسما افزایش سرسامآوری پیدا کرد تا آنجا که بهای بسیاری از خودروها، شامل بیش از ۱۰۰ درصد افزایش بود.