محمود احمدینژاد در آخرین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی، برای خود مجوز تاسیس دانشگاهی به نام «دانشگاه ایرانیان» در تهران اخذ کرد.
جهت اتلاع الاقمندان ، اساتید و درسهای تحت تکفل ایشان به قسم زیر است .
لتفن جهت کسب فیض به ادامه مطلب نزول فرمایید.
معمولا رمضان که می شه همه دم از کاهش جرم و جنایت و افزایش همدلی مردم می زنند ، حتی اونایی هم که به هر دلیلی روزه نمی گیرن بعضی جاها حرمت ها رو نگه می دارن .
.
.
.
امروز یکی از دوستان یه عکس برام فرستاده بود که کمی منو به فکر برد البته فقط کمی !! ( عکس زیر )
یاد یکی از خاطرات سالهای نه چندان دور خودم افتادم
پرده اول : سه سال قبل سرپرست نیروهای شرکت تو یکی از سدهای جنوب کشور بودم ( نمی خوام اسم ببرم ) با پرسنل سد رفیق شده بودیم و معمولا با من خیلی درد و دل می کردند.
یه روز یکیشون اومد از من پرسید: مهندس بعداز شیفت کاری وقت داری پسرم رو بیارم چندتا مشکل درسی داره کمکش کنید
گفتم چرا که نه حتما بیارین
گذشت و شب با پسر اومدن کمپ ما ، محمد آقا کلاس دوم راهنمایی بود چند تا مسئله ریاضی داشت ، با هم مسئله ها رو حل کردیم و مشکل رفع شد.
در تمام مدتی که نشسته بودن که فکر می کنم دو ساعتی شده حتی یه بار هم محمد پاشو تکون نداد ، ثابت مث مجسمه یه جا نشسته بود و پاهاشو زیرش قایم کرده بود ،من هم که همیشه کنجکاو بودم کمی به دور و ور نگاه کردم دیدم بعضی جای موکت یه کمی گل آلود شده بود ، بلند شدم و به بهونه آوردن چای برای مهمون ها رفتم بیرون ، جلوی در اتاق یه جفت کفش پلاستیکی کهنه دیدم که کف یکیشون کاملا جر خورده بود ، بیرون رو نگاه کردم و متوجه شدم که محوطه جلوی خوابگاه رو طبق معمول بخاطر گرد و خاک اب پاشی کرده بودن ، تازه فهمیدم چرا این بچه پاشو تکون نمی داد .
ادامه مطلب ...
" آزار و اذیت غیر اخلاقی دختر 18 ساله توسط پسر 7 ساله! " این خبر آنقدر عجیب هست که هر کاربر اینترنت و مشتری همیشگی اخبار سایت ها و پایگاه های اینترنتی را وسوسه کند برای کلیک کردن و خواندن خبر. گزارشی عجیب از شیطنت های غیرعادی پسری 7 ساله که شاید این سوال را در ذهن بعضی از خوانندگان خبر ایجاد کرده باشد؛ این خبر واقعی است؟!
«باورتان میشود کودک هفت ساله به جرم مزاحمت برای نوامیس محاکمه شود؟ پسرم ساسان زندگی ما را سیاه کرد. او بچه آدم نیست، بچه شیطان است. دیگر حاضر نیستم حتی یک روز او را نگه دارم. هیچ شباهتی با بچه های عادی ندارد.» مادر این پسر 7 ساله او را اینگونه توصیف کرده است. کودکی که در 2 سالگی قاب عکس به سوی مادربزرگش پرتاب کرده، در مهد کودک بچه های دیگر را کتک زده و حتی یک بار مهد را آتش زده، در 6 سالگی سه روز از خانه فرار کرده و ادعا کرده برای تعطیلات به شمال رفته و در نهایت به جرم آزار یک دختر 18 ساله و پیدا شدن یک بسته حشیش در جیبش، توسط پلیس دستگیر شده و قرار است به کانون و تربیت تحویل داده شود.
ادامه مطلب ...