انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

یلدا ، جشن نور

با کوتاه شدن روزها و طولانی و تاریک تر شدن شب ها، به ما نهیب می زنند که به راستی زمستان در راه است. در کودکی از این روزهای سال می ترسیدم چراکه نه تنها زمان برای بازی در خارج از خانه کمتر می شد، بلکه مجموعه ای از تعطیلات که دیگران آن را جشن می گرفتند برای خانواده ایرانی من شور و شوقی نداشت، از جشن هانوکا تا کریسمس، همین  باعث می شد که احساس کنم به مینیاپولیس، مینه سوتا تعلق ندارم.

در 11 سالگی مادربزرگم دو انار در دستان من و دو انار در دست مادرم گذاشت و ما را با شب یلدا آشنا کرد: «یلدا» به معنای تولد یا روشنایی است. یلدا جشنی است که میلیون‌ها نفر از ایران ، هند ، پاکستان ، افغانستان ، تاجیکستان ، آذربایجان ، ترکیه و.... تا ایالات متحده در لحظات پایانی پاییز و شب آغاز زمستان ( 21 دسامبر)، جشن می‌گیرند.  ادامه مطلب ...

رمز و راز پیشرفت ژاپن - فوکوزاوا یوکیچی

رمز و راز پیشرفت خیره‌کننده ژاپن با وجود فقر منابع زیرزمینی و کثرت بلایای طبیعی همواره پرسش برانگیز بوده است؛ پرسشی که پاسخ‌های بسیار متنوعی به دنبال داشته است. به سخن دیگر ژاپن چگونه توانست مفاهیم تمدن و توسعه غربی را غربال‌گری و عناصر مطلوب آن را اقتباس کند و در تلفیق و انطباق با سنن و فرهنگ خود به کار گیرد و به یک قدرت بزرگ اقتصادی در جهان تبدیل شود.

این نوشتار برای روشن ساختن بخشی از پاسخ به این پرسش، به اختصار به اندیشه‌ها و آراء فوکوزاوا یوکیچی (۱۹۰۱-۱۸۳۵)، متفکر بزرگ اقتصادی و پدر روشنگری در ژاپن پرداخته است، چرا که اندیشه و آراء فوکوزاوا را می‌توان نماد بارز تلاش متفکرین ژاپنی برای اقتباس عناصر مطلوب تمدن غربی و انطباق آنها با فرهنگ ژاپن به منظور گام نهادن در مسیر توسعه اقتصادی به شمار آورد.

فوکوزاوا بدون تردید یکی از تاثیرگذارترین متفکرین ژاپنی در این مسیر بود، همان که امروز، چهره‌اش بر روی اسکناس ۱۰ هزار ینی ژاپنی (با ارزش‌ترین اسکناس ژاپنی) نقش بسته است

ادامه مطلب ...

زیر بارانی که نیست !


در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست

می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست

                                          می نشینی رو به رویم خستگی در میکنی

                                          چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست

باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است؟

باز میخندم که خیلی...! گرچه میدانی که نیست 

ادامه مطلب ...