و تو ای رفیق خوبیها؛ این سخنان حسین است در دعای عرفه که به شیوه امیرالمؤمنین با ستایش خدا شروع می شود: «ستایش مخصوص خدایى است که قضا و حکمش را جلوگیرىکنندهای نیست و براى عطا و بخشایش او مانعى. و هیچ سازندهای مانند آفریده های او را نساخته... او دعاها را شنواست... گرفتاریها را برطرف کند و درجات را بالا برد و گردنکشان را ریشهکن سازد...» ، گواهی میدهد به آنچه در ضمیر دارد که «خدایا من بهسویت مشتاقم و به پروردگارى تو گواهى میدهم. اقرار دارم به اینکه تو پروردگارم هستی و بازگشتم به سوی توست...» ، خدا را میستاید برای نعمت هدایت که «از لطفی که به من داشتی و مرا در دوران حکومت سردمداران کفر به دنیا نیاوردی و اسباب هدایتم را فراهم آوردی... شناختت را به من الهام کردی و با عجایب رحمتت مرا به هراس انداختی و بیدارم کردی بدانچه در آسمانها و زمینت آفریدی... » و به ما شیوه سپاسگزاری میآموزد که «راضی نشدی از نعمتی بهرهمند و از سایرش محروم شوم. پس پیوسته به انواع نعمتهایت روزیام دادی تا اینکه تمام نعمتها را بر من کامل کردى و تمام رنجها و بلاها را از من دور ساختى ... معبودم کدام یک از نعمتهایت را بشمارم و یاد کنم یا براى کدامیک از عطاهایت سپاسگزارى کنم در صورتى که آنها بیش از آن است که به حساب آید... خدایا آنچه را از سختى و گرفتارى از من دور کرده و بازداشتى بیش از آنچه برایم آشکار شد ، بوده است... »
اگر این سخنان سیدالشهداء در عرفه است، شب عاشورا چگونه و چه خبر بوده؟ و آنها که اینها را از حسین شنیدند و حالش را دیدند و تنهایش گذاشتند، حق و باطل و انصاف و اجحاف و بهشت و دوزخ به کنار، عجب نامردان سنگیندلی بودهاند.
پس؛ اگر حسین را بخواهی باید به اندازه خودت او را بشناسی تا محرَّمت مُحَرم شود و خودت مَحرم شوی. در دعای عرفه هرچه حسین میگوید، بیشتر متحیرمان میکند و در خودمان غرق میشویم. اصلاً حسین متفاوت است با هرچه که فکرش را بکنی و نعمتی است که به تنهایی فلسفه خلقت را اثبات میکند. اگرچه پناه به حسین اضطرار نجات است ولی عشق به او عالمی دارد که نجات را از یاد میبرد. با عشق حسین، ابتلا دیگر چیست؟ ابتلا نمیماند. عاشق حسین، فقط حسین را میخواهد. تنهایی زمین و آتش نمرود و چاه یوسف و توفان نوح و تلاطم نیل و... بیابان سوزان کربلا و اسارت تا شام مهم نیست. حسین مهم است و ماندن با او. حسین، خدا را میخواهد و ما از خدا حسین را میخواهیم. چون خدا همین را میخواهد و راه را راه حسین گذاشته و انحراف را در هر راه غیر او. راه حسین راه انبیاء و اولیاء و صراط مستقیم است و حکمتش همین است که ره گم نشود و پرچم او برای این برافراشته است تا در طول تاریخ و جغرافیای بشر، هیچ رهرو و جوانمرد و جویای هدایتی، بیرهبر و ولی و امام رها نشود.
تصویر مربوط به ماسوله ، محرم 98 ( عکاس : افسانه چهره سا )
قسمتی از متن برگرفته از نوشته محمد هادی صحرایی