انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

روز خیانت به ایران

امروز روز شهادت مردی است که به اندازه همه ملت می دانست نه تنها ملت زمانه ی خود بلکه به اندازه همه ایرانیان چند قرن اخیر و چه زیبا در وصف او نوشتند " که در حمام فین کاشان رگ ملتی را زدند "  آری ! امیرکبیر مرد تمام قد تاریخ کشوری است که در مسموم ترین فضای حکومت وابسته قاجار، کمر به همت و تلاش بست تا ایران را بسازد و آن را در مسیر پیشرفت قرار دهد ایرانی که بخاطر جهل حاکمان آن دوران در عقب افتادگی مطلق روز می سپرد ، دریغ که چهار سال بیشتر مهلت نداشت و تیغ خیانت را بر رگهایش کشیدند.

تاریخ ناصرالدین شاه و شاهان قاجار تاریخ خودفروختگی و سیاهی است و تیره ترین نشان این خودفروشی مرگ بزرگ مرد تاریخ قاجار و ایران ، امیر کبیر است آن صبحگاه که قاصد خیانت به کاشان، تبعیدگاه امیر رسید و رگ‌های دست او را باز کرد تا آخرین نفسهای مرد وطن ، این دانشمند ایران دوست ، این عاشق دلباخته ، این مومن فی الله مرگ را تجربه کند و شاید شهادت در حمام مزد پاکی امیر بود.


محمد تقی که بعدها میرزا تقی خان امیرکبیر نام گرفت مردی چیره در عرصه اقتصاد و سیاست بود وی جدی ترین مخالف حضور بیگانه اعم از روسیه و انگلیس در ایران و تصمیم گیری‌های داخلی بود و به همین علت عامل همدلی خودفروشان داخلی و دشمنان خارجی شد تا بدانجا که مزدوران داخلی و بیگانگان دست به دست هم دادند تا او را از میان بردارند.

هرچند هرچه از این مرد متفکر و صاحب اندیشه ایران بنویسیم حق مطلب را نمی توان بجا آورد ولی برحسب وظیفه به چند ویژگی و اقدام این مرد بزرگ اشاره ای گذرا خواهم کرد .

 

  سه ماموریتی که از محمدتقی دیپلماتی برجسته ساخت

میرزا تقی خان قبل از صدارت منشی دستگاه قائم مقام فراهانی بود و در این مدت به سه مأموریت مهم سیاسی به روسیه، ایروان و  عثمانی رفت.

 
مسئولیت وی در قضیه ارزنه الروم بود و درایتش از وی دیپلماتی کارکشته ساخت. چنانکه در این قرار داد که روس و انگلیس همواره به زیان ایران و نفع عثمانی در آن اصرار داشتند ، کوتاه نیامد.

 
سرسپردگی و علاقه امیر به کشور تا به آنجا بود که وقتی صحبت از زیان ایران بود از محمدشاه هم پیروی نمی‌کرد تا چه رسد به روس و انگلیس ، او خودر را سرباز ایران می دانست و همه اقداماتش برای سربلندی ایران بود.


 
39 ماه صدارت از امیر چهره‌ای جهانی ساخت

 
39 ماه خدمت امیر کبیر در لباس صدارات حکومت قاجار در زمان ناصرالدین شاه کافی بود که از وی چهره‌ای جهانی بسازد و او را مردی سیاستمدار و اقتصاددانی زبردست معرفی کند.

 
گرچه بسیاری از شاهزادگان قجری به مردی که از آشپزخانه به صدارت رسیده حسادت می‌کردند اما او نشان داد که ماندگارترین آثاری که از دوران قاجار در تاریخ این مرز و بوم بر جای می‌ماند خدمات اوست.

 
دارالفنون سنگ بنای آموزش مدرن ایرانی

 حاصل مجموع آموخته‌ها و دیده‌های امیرکبیر از جهان، ایجاد دارالفنون بود مجموعه ای علمی عملی برای رشد علوم جهانی در پایتخت.

 
این مدرسه در هفت شعبه تأسیس شد و اولین مدرسه جدید ایران بود. در دارالفنون اصول علمی جدید و دانش‌های مهندسی، پزشکی و فنون به جوانان آموزش داده می‌شد و بسیاری از معلم‌های آن از اروپا و به ویژه از کشورهایی چون اتریش، اسپانیا، ایتالیا و فرانسه به کار گرفته شده بودند. پس از برکناری امیرکبیر، با وجود مخالفت‌های میرزا آقاخان نوری، مدرسه کار خود را ادامه داد.


 
انتشار اولین روزنامه ایرانی

 روزنامه وقایع اتفاقیه در سال سوم سلطنت ناصرالدین‌شاه، به دستور امیر کبیر برای جلوگیری از شایعه در ایران چاپ شد.

 
 اولین شماره این روزنامه در ۱۸ بهمن ۱۲۲۹ خورشیدی به کوشش امیرکبیر منتشر شد.

 به دستور امیرکبیر اشتراک این روزنامه برای هر یک از افرادی که از دستگاه دولتی بیش از ۲۰۰ تومان حقوق می‌گرفتند اجباری بود.

 در این روزنامه، اخبار داخلی شامل خبرهای مربوط به دربار، عزل و نصب‌ها، اعطای مقام‌ها، نشان‌ها و امتیازات چاپ می‌شد. چاپ اخبار رویدادهای شهرهای ایران، اخبار مربوط به کشورهای اروپایی و صفحه حوادث از بخش‌های مختلف این روزنامه بود.


 
رسیدگی به وضع مالی و مبارزه با فساد اقتصادی

امیرکبیر در دوران صدراعظمی خود با رشوه خواری به مبارزه برخاست. او دستور داد دریافتی‌های بی‌حساب و مواجب بی‌جهتی که از دستگاه‌های دولتی می‌گرفتند؛ قطع شود.

 
وی حقوق شاه را کاهش داد و ماهانه به دوهزار تومان رسانید و قرار گذاشت که هر ماه به او کارسازی کنند.

 امیر مواجب بی‌حسابی که حاج میرزا آقاسی برقرار کرده بود، قطع کرد و سروسامانی به قوانین مالیاتی داد و صورت عواید و مخارج آن را تعدیل کرد.

 
او برای ماموران دولتی حقوق ثابت تعیین کرد تا فعالیت سالمی داشته باشند.


وی القاب و عناوین فرمایشی را موجب زیان‌های اجتماعی می‌دانست و بنابراین گفتن واژه جناب را جهت احترام ، حتی نسبت به مقام صدارت کافی می‌دانست.


 مقابله با خرافات ضد دینی و قمه زنی

در حالیکه اکنون قمه زنی‌ها سوژه داغ رسانه‌های بیگانه برای زیر سوال بردن اساس اسلام و مسلمانان است امیر کبیر در دوران صدارت خود با این رسم نادرست و غیر دینی مقابله کرد و بدون تردید اولین کسی که مقابله با این نوع خرافات را در تاریخ ایران به نام خود به ثبت رساند امیر کبیر بود.

امیر امور روضه خوانی را سامان داد و مخالف خرافات دینی در جامعه بود. وی دستور داد که رسم قمه‌کشی و لوطی‌بازی از شهرها و راه‌ها برداشته شود و حمل اسلحه سرد و گرم ممنوع شد.

 
 ساماندهی ارتش

 از دیگر اقدامات امیر کبیر در دوران خود ساماندهی امور ارتش کشور بود. تاریخ می‌نویسد: امیرکبیر، مشق و دروس ارتشیان و تسلیحات آنها و برکشیدن صاحب‌منصبان بی‌طرف و نهادن شغل و سمت در مقابل افراد و حذف مشاغل بی‌فایده در نظام سازمانی را پایه‌گذاری کرد.

 
رسم بخشیدن مناصب بی‌شغل را برانداخت و معیار ترفیع صاحب‌منصبان، شایستگی ایشان گشت. مهمات‌سازی در زمان او رشد کرد و توپ‌ریزی و باروت‌سازی تبریز دوباره رونق گرفت. وضع لباس ارتش مرتب و منظم شد. به دستور وی لباس سربازان از پارچه ایرانی بود.

 
امیر کبیر توسعه دهنده سیاست خارجی

امیرکبیر، دستگاه وزارت امور خارجه را توسعه داد. تأسیس سفارتخانه‌های دائمی در لندن و سن‌پترزبورگ، ایجاد کنسولگری در بمبئی، عثمانی و قفقاز؛ تربیت کادر برای وزارت امور خارجه و تنظیم دفتر اسناد سیاسی از کارهای اوست.

 
محور سیاست خارجی امیر کبیر عزت ایران بود و خواستار قطع حضور و دخالت بیگانگان در امور ایران بود و شاید مهمترین دلیل قتل و شهادت وی همین موضوع گشت.

 
مقابله امیر با بهائیت و تجزیه ایران

امیر به همان اندازه که یا خرافه پرستی مخالف بود نسبت به ایجاد فرقه‌های گمراه کننده از اصل دین و اسلام مخالف بود. وی با وجود حمایت‌های بیگانگان به خصوص انگلیس از فرقه باب که همان بهائیت امروز است فرمان قتل علی محمد باب را داد.

 
به دستور امیرکبیر، باب که در قلعه چهریق آذربایجان زندانی بود، در تبریز تیرباران شد. امیر همچنین در دوران صدارت خود با تجزیه طلبی ایران مقابله می‌کرد.

 
امیر از بی سوادی مردم در رنج بود و آن را عاملی برای عقب نگهداشتن ایران از پیشرفت می‌دانست و 39 ماه صدارت خود را صرف کار برای مردم ایران کرد.

 
بیش از اینکه شاهزادگان قجری دوستدار امیر باشند مردم او را دوست می‌داشتند و او را از خود می‌دانستند و همین عوامل باعث بروز حسادتهایی در اطرافیان شد و نسخه امیر را پیچاند و شهادت فرزندی لایق دیگری از این مرز و بوم را رقم زد.

 
هراس از اقدامات راهگشای امیر در توسعه ایران به حدی بود که مزدوران داخلی و دست‌های خارجی برای کشتن وی متحد شدند.

 
تاریخ روایت می‌کند، در ابتدا حسادت امثال میرزا آقاخان نوری و دسایس او همراه با مهدعلیا علیه امیرکبیر در شاه اثری نکرد و ازدواج امیرکبیر با خواهر تنی ناصرالدین شاه یعنی عزت الدوله اوضاع را کمی به نفع امیرکبیر آرام کرد.


 
با این حال از آن رو که اصلاحات امیرکبیر، مخالف منافع درباریان و اربابان خارجی بود. سرانجام با اغوای شاه توسط درباریان و اطرافیان و تحریک بیگانگان، امیرکبیر از صدارت عزل و به حکومت کاشان منصوب شد. در حقیقت کاشان تبعیدگاه مردی بود که کمر به خدمت بسته بود.


 
در این زمان عناصر داخلی و خارجی که در دوره صدارت امیر به کمین او نشسته بودند دست به دست هم دادند و حکم قتل او را از شاه بی کفایت گرفتند.


 
حاج علی خان حاجب الدوله با اینکه امیرکبیر مهربانی‌های بسیار به او کرده بود، مامور اجرای فرمان قتل شد.
 
سرانجام امیرکبیر در ۲۰ دی ۱۲۳۰ (برابر با ۱۰ ژانویه ۱۸۵۲ میلادی) در حمام فین کاشان با بریدن رگ دستهایش به شهادت رسید.

کالبد امیر را ابتدا در همان کاشان دفن کردند اما به اصرار همسرش عزت الدوله جسد او را چند ماه بعد به کربلا حمل کردند و در اتاقى که در آن به سوى صحن امام حسین(ع) باز مى شود به خاک سپردند.


هدیه امام حسین(ع) به امیر کبیر

یکی از روایت‌های جالب در مورد شهادت امیر این است که آیت الله محمدعلی اراکی می گوید که در خواب امیرکبیر را دیده است که جایگاه رفیعی در عالم برزخ داشته است. سبب آن را می‌پرسد که آیا بواسط علم و ادب به این مقام رسیدی یا مبارزه با خرافات و فرقه های ضاله ؟ و امیر "با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم می‌رفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! دو تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.

 
گرچه پس از مرگ امیر، ناصرالدین شاه پشیمان شد اما این امر سودی به حال خود و ملت نداشت و مرگ امیر به فرصتی تازه‌ای برای فاسدان و بیگانه پرستان برای دست اندازی بیشتر به دارایی‌های کشور تبدیل شد.

نظرات 1 + ارسال نظر
طاها چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 17:59 http://dastanakeman.mihanblog.com

سلام
صد حیف و هزاران حیف که رگ ملتی را زدند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد