قرن بیستم، انقلابهای زیادی به خود دید اما از میان همه آنها نام یک انقلابیِ آفریقایی به نام «نلسونماندلا» استثنا شد. مستثنی شدن ماندلا نه به واسطه 27 سال زندانیشدنش، که بسیاری از انقلابیون دیگر هم سالها در زندان بودند؛ نه به واسطهٔ اهداف والا و بشردوستانهاش، که بسیاری از انقلابیون دیگر هم اهداف آرمانگرایانهٔ والایی دارند؛ نه به واسطهٔ عزم راسخش در جهت مبارزه علیه ظلم و بیعدالتی، که انقلابیون دیگر هم در مبارزه ثابت قدم هستند؛ حتی نه به واسطهٔ پایبندیاش به اهدافی که برای آنها انقلاب کردهبود، که بسیاری دیگر از انقلابیون هم بعد از پیروزی به اهداف و آرمانهایی که برای آنها انقلاب کردهبودند وفادار ماندند. نه؛ ارزش و جایگاه «نلسونماندلا» به واسطه یک خصوصیت دیگر بود، خصوصیتی که در هیچ انقلابی دیگر هم دیده نشد:
«عفو و بخشش مخالفین بعد از پیروزی». «نلسونماندلا» پس از پیروزی و به قدرت رسیدن در تصمیمی بینظیر که دنیا را شگفتزده کرد، همه عوامل سرکوبِ رژیم قبلی را بخشید. او نهتنها همه شکنجهگران، بازجویان، زندانبانان، مامورین امنیتی، نیروهای ضد شورش و شبهنظامی که بارها سیاهپوستان و مبارزین را به گلوله بسته و از بین بردهبودند، بلکه رهبران و مسئولینِ حکومتِ سفیدپوستِ نژادپرست و در یک کلام همه عواملِ رژیمِ پیشین را بخشید. او حتی دادستانی را که برای وی تقاضای اعدام کرده و او را 27 سال در زندان نگهداشته بود را بخشید و به عنوان رهبر انقلاب او را به ناهار دعوت کرد. اصرار او بر عفو و ایجاد جامعهای جدید بر اساس صلح، دوستی و عدالت به جای انتقامگیری و مجازات دیگران، دنیا را مبهوت و این انقلابی را بدل به یک اسطوره نمود. «روحش شاد»