ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
مهر آدمها به دل افتادنی است ، دست ما نیست ، کافیست چیزی بگویند یا لبخندی بزنند که پیشترها، شاید خیلی وقت پیش، دلمان جستجویش می کرده ، یا در رویاها دیده ، یا اندازه و قد و قواره ی دلخواهمان از دوستَست، یا همانی ست که تا بن روح و جانمان نفوذ می کند که انگار آشناییِ دیرینی بوده که حالا رخ نموده...
مهر که پنجرهی دل را باز کند، دوستی آغاز می شود. و رفاقتی که حال خوبکن ست...
بعضیها را انگار چه بخواهیم چه نخواهیم، دوست داشتنشان بی تردید است . دیدنشان، موج قشنگیست از شادی ، از معرفت ، از پیوندی که حتی اگر صمیمی هم نباشد اما جاندار و محکمست.
ادامه مطلب ...حال که سال 99 با همه ی پستی و بلندیهایش! در حال اتمام است و سالی پر از حوادث نازیبا ، مصیبت بار و دور شدن از ارزشهای خداوندی را پشت سر نهادیم چه خجسته می شود سال آتی اگر در اخلاق و کردارمان بازنگری کنیم و به سمت جایگاه برتر خود قدم برداریم و بیاموزیم از همه نکو بودن را همانگونه که لقمان از همگان آموخت ولو فرومایگان بی ادب . دادپیشگی ، صلح جویی و مهربانی بر دل مشق کنیم و فارغ از همه ایسم ها و شعارهای زیبای تو خالی «انسان» باشیم .
شکسپیر در نمایشنامه هنری هشتم زیبا می سراید که:
خود
را آخرین کس ، دوست بدار
و
آن دلها را که از تو بیزارند
به
دلجویی و دلداری
از
خود شاد کن
ادامه مطلب ...
به
انتهای دلم رسیده ام
اینجا…
غزلی
در حال جان کندن است
شعر
سپیدی ، سیاه پوشیده
شانه
ای …
دندانه
هایش را
بر
گلوی خود نهاده
چشمهایی …
مرگ
ستاره ها را می شمارد