انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

فرهنگ لکی ؛ غریب و تنها

در شرایط حاضر اگر شعر هر شاعری را قرار باشد کسی غیر از خودش قرائت نماید ، یا غیر ممکن است یا به سختی و جان کندن امکان پذیر خواهد شد .

  • ظهور توفانی شبکه جهانی الجزیره (آن هم از طرف کشوری نه چندان قدرتمند) ، افسانه ی غول های رسانه ای را در هم شکست و ضربه ای جانانه بر پیکر این باور فرود آورد که بخشی از جهان را در مقابل بخش دیگر آن برای مدیریت اطلاعات و توزیع آن ناتوان می پنداشت.
  • وجود بالیوود که در مقابل هیمنه ی هالیوود سربرآورده و رشد روزافزون آن واقعیت دیگری است موید این نظریه که انحصار را می توان شکست .
  • ما تصمیم گرفته ایم از انقراض خود جلوگیری به عمل آوریم . استحکامات و تجهیزات ما در این راه نمادهای فرهنگی سترگی است که نه تنها ما را در رسیدن به اهداف خود کمک خواهند کرد بلکه ظرفیت آن را دارند که تکامل یابند.
  • ما بر آن هستیم که حیات فرهنگی خود را مدیریت نماییم ، پذیرفته ایم که انقراض و نابودی ، سرنوشت فرهنگ های هدایت نشده و منفعل است.
  • این تنها ما نیستیم که سعی در کشف دوباره خود و ممانعت از فراموشی دست آوردهای فرهنگی خود داریم . آموزه همه ی ادیان دین رسمی کشور ، قانون اساسی ، همه ی کنوانسیون های بین المللی ، مجوزهایی هستند که از بشر از حقوق اساسی خود و ابتدائی ترین آن یعنی برخورداری از هویت و پاسداری از آن محروم نماند.
  • دست آوردهای سرشار از زیبائی خیرخواهانه و نوع دوستانه ، نحله های گران بهای صیقل یافته که از کوران هزاران سال تاریخ پرفراز و نشیب ، چون در و گوهر جلا یافته و انسان مدرن و پسامدرن معاصر نیازمند استفاده از آنها است، رسم و رسومات که آفرینندگان و حافظان ژرف اندیش و خردمند چنانشان سامان داده اند که تا اعماق جان آدمی رخنه می کند و تکانش می دهند ، زیبائی حیرت انگیزی که بی وجود آن زیبایی جهان چیزی کم خواهد داشت .
  • لحظاتی در خلوت خویش ، نغمه ای ، سروده ای ، افسانه ای ، داستان و حماسه ای غم نامه ای لری یا لکی را در ذهن مرور کنید ، رسم و رسومات تعامل با یکدیگر حتی ان جا که بانوئی در ازای خون ، به شوی ناخواسته تن در می دهد ، که نه از سر نادانی که از سر فرهیختگی و اعتقاد به ادامه ی نسل و بهروزی آیندگان است ، همه و همه در خور آنند که بازبینی شوند ، بمانند و ببالند. این حق ماست که سهم آورده خود را در سبد بشریت بگذاریم و عضو مصرفی صرف محصولات فرهنگی دیگران نباشیم.
  • در سینه و کوله بار آن چوپان دوره گرد و در اعماق جان انسان زاگرسی ، تاریخی سرشار از مدنیت و دانستن و دانائی پروری موج می زد، هرگز علی رغم توان بی حدو حصر حکام محلی ، خاطره ای از سیاه چال و بگیر و ببند به یاد نمی آورد...در حافظه مردمان این سامان فردگرائی مقتدر مردم کش به یاد کسی نمی آید ، تنها نقطه ضعف این فرهنگ ، شفاهی بودن آن بوده و بس.
  • ما باتعصب ایستاده ایم که به پشتوانه هزاران سال تاریخ و تجربه در تولید و توزیع فرهنگ ، در جهان نقش داشته باشیم و این نقش را به دیگران بقبولانیم .چیزی که تنها وتنها در سایه فداکاری بی چشم داشت فرهیختگان بومی قابل دست یابی است . چرا که در این مصاف نابرابر جهانی ما نتها هستیم و بدبختانه یا خوشبختانه از نوع ویژگی که سایر اقوام ایرانی از آن بهره می بردند ، محروم هستیم.
  • اقوام ایرانی دیگر به دلایل تاریخی و جغرافیائی ، نیمه و همزادی در آن سوی مرزها دارند که اگر برای همیشه تولید فرهنگ در ایران تعطیل شود ، محصولات همزاد آن سوی مرز برای نیمه ی داخل آن قابل مصرف است.
  • برادران کرد ما ، کردستان عراق ، ترکیه و سوریه را دارند که به علت خویشاوندی کامل و تمام عیار ، همه محصولات فرهنگی آن سوی مرز برایشان قابل مصرف است و اخیرا هم سیماهای متعدد کردی زبان حال کردهای ایران هم شده است .برادران آذربایجانی ، برادران ترکمن ، برادران عرب ما و مردم سیستان و بلوچستان ما دارای محصولات فرهنگی آن سوی مرزها هستند.
  • عزیزان همتبار ، این تنها ما و قسمتی از نواحی مرکزی و برخی شهرهای ساحلی که آن ها هم خود را لر می دانند هستیم که ، بی هیچ حمایت و پشتوانه و تریبونی فقطو فقط چشم امید به دست های دلسوز و فرزانه دوخته ایم و باید با توانی چند برابر آن چه داریم ، دست به کار شناخت و ارتقاء خود شویم .
  • یکی از مسائل پیش رو که در سایه کم کاری های ما اتفاق افتاده نوع برخورد برادران کرد با مسائل قومی و منطقه ای است. با تمام حرمت و احترامی که برای تلاش وقفه ناپذیر کردی قائلیم که دست آورد های بزرگی برای حوزه ی فرهنگ مادی به شمار می رود ، اما آن نوع گرایشی را که با بی دقتی و ندانم کاری افراطی برخی فرهنگ ها را زیر مجموعه خود می انگارد و گاه بسیاری از سرایندگان و گذشتگان لک زبان را بدون مطالعه در احوال آنها متعلق به کردستان می دانند را پسندیده نمی دانیم .
  • هر چند هیچ قومی را از کردها به خود نزدیکتر نمی دانیم و در هنگامه بحث بررسی حوزه فرهنگ مادی هرگونه هم بستگی اجتناب ناپذیر است ، اما باید پذیرفت که حوزه ی مادی فرهنگ ایرانی در بخش زبان دارای حوزه های کردی ، (آذری که از بین رفته ) لکی و لری است که حوزه لکی ولری تواما در حوزه ی جعرافیایی به نام لرستان ، زنده و پویا در حال آفرینش و بالندگی است.
  • یک قضیه درونی هم وجود دارد که باید برای همیشه از تبدیل آن به مانعی برای تلاش توامان جلوگیری کنیم و آن هم قضیه لر و لک است.
  • نامگذاری یک اقلیم با داشتن نحله های فرهنگی متمایز ، به نام یکی از آن نحله ها چیز کم سابقه ای در دنیا ودر کشور ما نیست ، راه دور نرویم ، ایران (مادی پارسی ، پارتی ) را در متون تاریخی و تعاملات بین المللی سال ۱۳۲۱ پرشیا می نامیدند و هنوز هم می نامند ، تنها وقفه ای توسط رضا شاه با برداشت های شخصی ایشان در آستانه جنگ بین الملل دوم پیش آمد که طی بخشنامه ای به سفارتخانه های ایران و کشورهای خارجی اعلام نمود که از این پس پرشیا را ایران نامند ..
  • انگلیس با نام رسمی بریتانیا ، می دانید که نام یکی از ایالت های خود را برگزیده و گرنه می توانست اسکاتلند ، ولز و یا چیز دیگری باشد.
  • لرستان هم با داشتن سه نحله ی فرهنگی لری و لکی و بختیاری به نام جغرافیائی لرستان معروف شده ، در حالی که می توانست لکستان هم باشد . اما این گونه نام گذاری ها نباید کوچکترین خللی در تلاش هماهنگ ما برای حفظ میراث مشترکمان وارد نماید.
  • لهجه های کردی مثال خوبی است . حدود ۲۶ لهجه ی فرعی و سه لهجه ی اصلی ؛ سورانی ، کرمانجی ، زازائی ، تا جائی که زبان هم را نمی فهمند، اما تلاش مستمر و پیگیر و یکپارچه ی آن ها همراه با هم ادامه دارد.
  • ما برآنیم تا از انقراض خود جلوگیری به عمل آوریم ، در این راه ، وظایف تنها متوجه مردم و بخش خصوصی نیست . اولین و عاجل ترین اقدام ، متوجه مسئولین ، مدیران استان و نمایندگان محترم لرستان در مجلس شورای اسلامی است که شبکه ی استان را در حد شبکه ای فراگیر ارتقاء دهندتا لرستان در سطحی گسترده تر شناسانده شود ، آن هم نه با دیدگاه های فعلی حاکم بر رسانه که لرستان را از آرامگاه تا شقایق می داند ، بلکه دیدگاهی بازتر که لرستان فرهنگی را بشناسد و درک کرده باشد.
  • وظیفه بعدی متوجه بخش مشغول در حوزه ی ادبیات است و پایان دادن به این مشکل همیشگی که ما از آوردن خود به روی کاغذ عاجزیم . لازم است هر چه زودتر به سندی لازم الاجرا که در یک پروسه ی فراگیر آزاد ، توسط همگان به دست می آید ، برسیم ، تا نوشتن لری و لکی یکسان و همه فهم شود .


                                          منبع: لُرویرسخنان استاد ایرج رحمان پور شاعر و خواننده محبوب لرستان

  • نظرات 0 + ارسال نظر
    برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
    ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد