انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
انجمن دالوند

انجمن دالوند

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز ................. دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

کتاب زندگی -- زمین لرزه

 دیروز موقع برگشت به خونه خبر تاسف بار زمین لرزه در استان بوشهر تمام خاطرات گذشته منو زنده کرد ، و با تمام وجود درک کردم که این هم وطنان عزیزم الان توی چه حال و حسی هستن ، امیدوارم روزی برسه که این زمین لرزه ها نه چندان شدید که واقعا هیچ جای دنیا این همه خسارت و تاسف به بار نمی آرن توی کشور ما هم باعث غم و اندوه حتی یه خانواده هم نشن !

  

  

عید سال 1385 سرباز جهاد کشاورزی ورامین بودم بخاطر عید مرخصی گرفتم و به شهر خودم ، برای دیدن پدر و مادر سفر کردم ، روزهای عید گذشت تا به روز دهم فروردین رسیدیم ، روز دهم من مهمان خانواده نامزدم بودم که شب به اتفاق آنها به خونه خواهر کوچکترم رفتیم ، دو لرزه نسبتا قوی به فاصله حدود یک و نیم ساعت در اوایل شب رخ داد و باعث ترس و وحشت بسیاری از هم استانی ها شد.

توی پرانتز بگم که : استان لرستان یکی از استانهای با میزان لرزه خیزی بسیار بالا محسوب می شه به طوریکه بر اساس برخی آمار غیررسمی این استان در طول 100 سال اخیر با بیش از 80 زلزله بزرگتر از 4.5 ریشتر مواجه بوده و بزرگترین زلزله آن با بزرگی 7.4 ریشتر در بخش سیلاخور در زمستان سال 1287 (ژانویه ۱۹۰۹ میلادی ) به وقوع پیوست که در نوع خود یکی از مهیب ترین و پر خسارت ترین زلزله های ایران محسوب می شه ، طبق اسناد موجود تا حدود دو سه هفته اجساد کشته های این زلزله روی زمین مونده بود.

دلیل این امر اینه که استان لرستان به علت قرار داشتن بر روی لرزه زمین ساخت زاگرس از نواحی لرزه خیز ایرانه. وقوع زمین لرزه‌های مخرب در سیمره، سیروان، دشت سیلاخور و بروجرد در ادوار مختلف تاریخی بهترین گواه لرزه خیزی این منطقه است.

به طور کلی روندهای ساختاری فعال و گسلهای لرزه زا در زاگرس امتداد شمال غربی - جنوب شرقی دارن و اصلی ترین این گسلها در محدوده استان لرستان گسل اصلی و جوان زاگرس، گسل معکوس اصلی زاگرس و گسل لرزه خیز دوروده.

و اما ادامه ماجرا اینکه : بعد از وقوع این دو پیش لرزه ، مسئولین شهر بروجرد ( ظاهرا فرماندار وقت ) دستور دادن تا به وسیله بلندگوهای سیار در شهر و روستاها از مردم خواسته  بشه که شب در خونه نمونن ، که خوشبختانه همین مسئله هم اجرا شد و بخاطر این اخطار اکثر خونه ها یا خالی شده بود یا خانواده ها آماده وقوع زمین لرزه بودن ، بنابراین بعد از وقوع زمین لرزه خسارات جانی و مصدومین فوق العاده پایین بود.

شب دیر وقت خوابیدم ، در عالم خواب دیدم که از شبکه دوم سیما برنامه ای در مورد زمین لرزه در حال پخش بود و در میزگردی که یک کارشناس و یه خانم مجری نشسته بودن در مورد زلزله صحبت می شد صحنه به صحنه این خواب رو هنوز هم کامل به یاد دارم ، خانوم مجری از کارشناس پرسید: زلزله چیه ؟ و کارشناس گفت: "زلزله حاصل فعل و انفعالات درونی زمینه " وقتی کارشناس داشت 'ه' آخر زمینه رو می گفت من احساس کردم که همه چیز در حال تکان و جابجایه ، از خواب پریدم ، صدای بسیار وحشتناکی فضا رو پر کرده بود و تمام در و دیوارها مث قایق روی آب داشتن به بالا و پایین و چپ و راست حرکت می کردن ، داد زدم و همه رو بیدار کردم همه از ساختمان به سمت بیرون فرار کردن فقط خودم مونده بودم چون فکر می کردم فرصت فراری باقی نمونده می خواستم توی چارچوب در اتاق پناه بگیرم ولی دیدم زمین همچنان به حرکت خودش ادامه می داد پس من هم دویدم وقتی به پله های حیاط رسیدم دیدم مادر خانوم از پله ها سقوط کرده بود و نمی تونست حرکت کنه ، دو و سه نفری بلندش کردیم و رفتیم توی فضای باز و بی خطر حیاط زمین لرزه همچنان ادامه داشت ، وقتی زمین لرزه تمام شد ساعتم چهار و چهل و نه دقیقه رو نشون می داد ، این زمین لرزه جزء زمین لرزه های طولانی کشور بود و حدود 59 ثانیه ادامه داشت.

با اینکه من در زمان وقوع زمین لرزه از مرکز اون دور بودم ولی وحشت و ابهت این پدیده هنوز هم لرزه بر اندامم می ندازه .

بهرحال مادر خانوم رو به بیمارستان شهدای عشایر خرم آباد منتقل کردیم ، تجمع مصدومین و مردم در بیمارستان جای سوزن انداختن نزاشته بود ، با هر سختی که بود نوبت ما شد ، پای مادر خانوم از مچ شکسته بود و باید گچ گرفته می شد ، تا کار گچ گیری و ... انجام شد ساعت هشت صبح شده بود. توی اخبار هشت صبح اعلام شد که درود و بروجرد دچار خسارت شدید شدن ، همین که این خبر رو شنیدم هر چی به خونه پدرم زنگ زدم تلفن قطع شده بود به خواهر بزرگترم که همسایه بابا بود زنگ زدم باز هم کسی گوشی رو برنداشت ، روزم شب تار شد هزار فکر مختلف ذهنم رو مشوش کرد ، راه افتادم ، هر چه اصرار کردن و گفتن خطرناکه و.... گفتم باید برم خانوادم گیر افتادن ....

کاملا گیج شده بودم مغزم هنگ کرده بود به هر ترتیبی که بود خودمو به ترمینال رسوندم ، ماشین گیر نمی اومد با خواهش سوار یه مینی بوس شدم و به سمت بروجرد حرکت کردیم ، از شدت استرس داشتم پس می افتادم از کنار روستا های مسیر که می گذشتیم کمی آرام شدم چون خرابی ها روستا های مسیر از خرم آباد تا بعد از روستای رازان فقط مالی بود و خسارت جانی به نظر نمی رسید ، ولی امان از رسیدن به دشت سیلاخور و عبور از پلیس راه دورود- خرم آباد .

وقتی مینی بوس داشت  از وسط روستای گاراژ ( کارخانه قند ) عبور می کرد و چشم من به ساختمانها افتاد فریاد زدم : یا حسین و با صدای بلند مث زن بچه مرده شروع به گریه کردم ، تعدادی از مسافرا هم با من هم ناله شدن.

آخه این روستا تا زادگاه من فقط 8 کیلومتر فاصله داشت ، تو روستای پدری ( زادگاه ) عمو ، دایی و خیلی از اقوام دیگه زندگی می کردن . 

یکی از مسافرا اومد کنار من و دستشو گردن من انداخت و پرسید : کسیت اینجا زندگی می کرده؟ گفتم آره ! این جا زادگاه منه همه این خونها و این روستا ها اقوام و هم زبونای منن ، اینجا خاک منه ، هم بازی هام اینجان ! و مث همه گفت :مرد برا روزای سخته مرد گریه نمی کنه ، ولی من .....

شاید باور نکنید یعنی تا نبینید (که البته امیدوارم هیچ وقت از این صحنه ها نبینید) باور نمی کنید ، زلزله تیر آهن های نمره 18 و ستونهای ساختمان رو که هزاران کیلو وزن رو تحمل میکنن مث شاخه های تاب خورده بیده مجنون به هم تابونده بود . همه چیز خراب شده بود فقط تلی از خاک و آهن روی زمین ریخته بود نه خونه ای بود و نه کوچه ای .

 

یکی یکی از کنار روستاهای منطقه می گذشتیم و من خاطراتم زنده می شد و مرد بودن رو فراموش می کردم و مث کودکان ضجه می زدم تا بالاخره به شهر رسیدیم .....

                                                                                              نماد، 21 فروردین 92

نظرات 1 + ارسال نظر


پیامبر اکرم(ص) فرمود: در روز قیامت جبرئیل به فاطمه خطاب می کند: ای فاطمه! هرچه دوست داری از خدای خویش بخواه. فاطمه می‏گوید: "خدایا شیعیان من و فرزندانم را نجات بده". در این زمان خداوند به فاطمه می‏فرماید: "اینک در میان اهل محشر برو؛ هرکس که به تو پناهنده شود همراه تو وارد بهشت خواهد شد". در این هنگام همه مردم آرزو می کنند ای کاش فاطمی بودند. (بحارالانوار، ج8 ، ص53 ،روایت 62.)
ایام فاطمیه و شهادت بی بی دو عالم فاطمه زهرا را به محضر امام زمان (عج) و کلیه شیعیان جهان و جنابعالی تسلیت عرض میکنم
سلام دوست عزیز
میخواستم دعوتت کنم بیای وبلاگهای امام حسین وامام زمان (عج)که راجب سولات و شبهات راجب این دو امام عزیز بحث میکنه واگه دوست داشتی لینکشون کنی و تو ثواب اینکار شریک باشی .
ان شاالله مثه من حاجتتو بواسطه اقا امام حسین از خدا بگیری.التماس دعا
http://emamhosein1390.blogfa.com
http://montazere-montaghem.blogfa.com/
این تبلیغ نیست ترویج است
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد